ولی چرا دروغ؟ بعد از ۱۸ سال درس آخوندی خوندن، در جواب یه شاگرد شوفر موندم که صبح بهم گفت: حاجی اگه کسی ذاتش خراب باشه و بدونه هم که خرابه، تکلیف چیه؟ بهش گفتم: نه جانم! ذات کسی خراب نیست. اینطوری نگو. یهو گفت: وجدانا؟ فکر نکنما. ی لحظه شک کردم جوابی نداشتم حالا برام شده دغدغه اره، نصف شب تو رختخوابم خوابیدم و زل زدم به سقف و دارم فکر میکنم؛ چرا اون میدونست ذاتش خرابه اما من مطمئنم که کارم درسته و یا لااقل ذاتم خراب نیست؟! مگه ذات خرابا چه مدلین؟ ولش کن ترسناکه هر چه بریم جلوتر خطرناکترم میشه. رو خودت نذار بگو: همه جا آرومه من چقدر خوش ذاتم! خدایا بازم به تو پناه میبرم ینی جوری‌ام که از دست خودمم باید به تو پناه ببرم