پاشین بسم الله بگین و سفت و سخت بگیرین دنبالش. هردوتون برین تهران. همین حالا برین.
حیدر گفت: حاجی خودتونم میایین یا قم میمونین؟
گفتم: من یه کار ناتموم دارم...
یه کاری که میترسم بازم قالمون بذارن و یه چیز دیگه از آب دربیاد
کارشناس گفت: جسارتا میشه بگید چیه؟ کار ناتمومتون کدومه؟
گفتم: زن دوم آسید رضا !
ببینیم این چی از آب درمیاد؟!
ادامه دارد...
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour