خلاصه وضعیت روز سوم: سلام علیکم با صلوات بر محمد و آل محمد تحقیقات نشان میدهد که الف با دو خط ماهواره ای، تماس های فراوانی با داخل و خارج دارد. تماس های مذکور قابل ردیابی و یا شنود و رهگیری توسط وسایل و امکانات مرسوم نیست. از مجموع گفتگوهای الف با افرادی که با آن خطوط با وی در تماس هستند نکات زیر قابل تامل جدی است: 1.با اکثر آنها با زبان فارسی صحبت کرد و فقط در دو نوبت در طول این سه روز با زبان انگلیسی صحبت کرد. 2.از همه آدرس ها و ارتباطاتی که با فارسی زبانان داشت بر می آید که همگی آنها در داخل کشور هستند و احتمالا آنها نیز از خطوط خارجی و یا ماهواره ای استفاده میکنند. 3.فقط در محیط کار با آنان صحبت کرده و حتی یک کلمه در فضای خارج از وزارت با آنان گفتگو نمیکند! که این خود نشان از آن دارد که فضای وزارت خانه را امن تر از منزل و ... میداند. 4.از حافظه خوبی برخوردار است و در همین سه روز، بیش از دویست نام و نشانی مختلف و غیر تکراری را به راحتی و بدون ذره ای تردید و فکر به زبان آورد. 5.بیشترین تماس و صحبت را با فردی به نام خسروی داشته که او را به نام های خسروی، عمو خسرو، خسروپرویز، خسروخان مورد خطاب قرار میدهد. 6.ما هیچ صوت و یا سیگنال خاصی از صدای طرفهای مورد مکالمه الف نداریم و فقط کلماتی که رمزی و یا عادی توسط خود الف به زبان آورده میشود را شنود و آنالیز میکنیم. علتش ضعف میکروفن به کار برده شده می باشد. ضمنا پاسخ تحقیقات ما درباره فرضیه شبکه فساد اثبات شده که همراه مدارک آن خدمتتان ارسال میگردد. ............................................................ جواب خلاصه وضعیت روز سوم: باسلام و خداقوت اولا نظر مقامات مبنی بر تشکیل اطاق مشترک فعلا منتفی است. ثانیا مدارک مربوط به فرضیه شبکه فاسد بررسی شد و اجمالا مورد تایید قرار گرفت. ثالثا اسامی و اشخاص مرتبط با الف در صورتی که اسامی حقیقی آنان کشف شده، مورد دقت و نشان قرار گرفته و نتیجه را ارسال نمایید. ..................................................... کلا از این چیزای تهران و تهرانی ها خیلی خوشم نمیاد. در امور بروکراسی اداری و آقا اجازه، حال آدمو میگیرن! والا ما اگه شهرستان بودیم دیگه شما با کارتابل و هی مدام اجازه بگیر و این چیزا روبرو نبودید و پروژه کلی هلو بپر تو گلو پیش میرفت! حالا تازه اینش آزاردهنده تره که از یه طرف حضرت مستطاب میگه فرضیه شبکه فاسدت اثبات شده و از یه طرف دیگه هم میگه تشکیل اطاق مشترک جایز نیست! آخه یه چی بگید بگُنجه! پس من این وسط چه غلطی بکنم وقتی توپم افتاد تو حیاط نهادهای موازی؟! ماشالله بخل اطلاعاتی هم قربونش برم حرف اول میزنه! دیگه انتظار دارین از خودم مثلا چه حرکتی بزنم که باور کنین دست تنها نمیشه؟! همینا اگه یکی پیدا بشه و نامه بزنه و بگه نیروتون رو جمعش کنین که داره میاد روی پشت بوم ما و وارد دایره ما شده و حق چنین کاری نداشته و چرا به خودمون اطلاع ندادید و این حرفا، هستی و نیستی و شرف حرفه ای آدمو بر باد میدن! زورم میاد وقتی حرف زور میشنوم. زورم میاد که برای همه چیز باید اجازه بگیرم و تازه بدنام هم هستم که مجوز مبسوط الید گرفتم! زورم میاد که وقتی پیشنهاداتی میدم، به راحتی رد میکنن و اسمشم میذارن مصلحت و بعدش هم هیچ توضیحی نمیدن! ولش کن ... چی بگم که نشه تف سربالا؟! دلم خنک میشه وقتی میبینم مجبورید این نامه ها رو بخونین و اصلا واسه همین اسمش گذاشتم کارتابل تا بدونین همش اکشن و کف خیابون و هیجان و این چیزا نیست. ملت فکر کرده بچه های ما کلا تو فضا و کف خیابون و بزن بزن و این حال و هواها سیر میکنند! نه به قرآن! اونا ده بیست درصد ماجراست. شما حقتون هست که با این واقعیت ها هم آشنا بشید و از کیفیت کار ستادی و این مدل دردسرها هم سر در بیارید. به خاطر همین عده ای پیام دادند و گفتند ما اصلا فکر نمی‌کردیم این همه کار اجرایی و ستادی و زد و بند برای یه پرونده وجود داشته باشه و الان روشن شدیم.