اخلاق اجتماعی در اسلام در تقسیم‌بندی‌های جدید معمولا اخلاق اسلامی را به چهار حوزه اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق بندگی و اخلاق زیست‌محیطی تقسیم کرده‌اند. این تقسیم گرچه کار طبقه‌بندی فضایل و رذایل را سهل ساخته است از جهتی رهزن و لغزنده به شمار می‌رود و با کلان مدل اخلاق اسلامی تطابق ندارد. حق این است که تمام اخلاق اسلامی اخلاق بندگی است؛ اخلاق فردی و اجتماعی و زیست‌محیطی نیز ذیل اخلاق بندگی جای دارد و در عرض آن نیست. اخلاق اسلامی یک‌پارچه اخلاق اخلاق الهی و اخلاق توحیدی است. از نظر اسلام انسان تنها در مقابل خدا وظیفه دارد و همواره باید در صدد جلب رضای او باشد؛ البته خدای متعال وظایفی را برای انسان نسبت به خود یا دیگران یا محیط پیرامونی معین فرموده که آدمی باید برای جلب رضای او آن وظایف را انجام دهد؛ به بیان دیگر انسان در مقابل خود، دیگر انسان‌ها و سایر موجودات مسئولیت الهی و وظیفه‌ی عبودیت دارد. بنابراین انسان مؤمن در پرتو بندگی و به هدف جلب رضایت خداوند اموری را در مورد خودش یا انسان‌های دیگر یا سایر موجودات مراعات می‌کند. این امور، اخلاق فردی یا اجتماعی یا زیست‌محیطی است. در فرهنگ قرآنی، اخلاق فردی و اجتماعی قسیم ایمان یا یک خط موازی با ایمان و یک راه جداگانه از بندگی نیست، بلکه امتداد ایمان و رسم بندگی است. اخلاق فردی و اجتماعی را نباید یک دستگاه مستقل از تقوا و عبودیت تعریف کرد، بلکه جلوه‌ی عبودیت و مصداق تقواست و قاعده‌ی موحد زیستن و ایمان ورزیدن همه‌ی ارزش‌های اخلاقی در نظام اخلاق اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم با خدای متعال پیوند خورده‌اند؛ اما ارزش‌های اخلاق بندگی ناظر به ارتباط بدون واسطه ارزش اخلاقی در تعامل بنده با خداست و اقسام دیگر ارزش اخلاقی در تعامل با انسان‌ها و خود و طبیعت به صورت مستقیم ناظر به بایسته‌های رفتار با موضوعات آن دست از اخلاقیات است؛ ولی غیرمستقیم همگی برآمده از روح عبودیت و بندگی در برابر خدای متعال است. البته این توضیح هرگز از اهمیت مباحث اخلاق اجتماعی و مانند آن در مسیر بندگی نمی‌کاهد، بلکه برعکس با مراجعه به قرآن و روایات، آموزه‌هایی چون کسب حلال، انفاق، قضای حاجت مومنان و عفت، از مهم‌ترین مولفه‌های بندگی و عبودیت قلمداد شده‌اند. در واقع وظایف انسان در قبال خدا به دو دسته‌ی اصلی تقسیم می‌گردند: الف) وظایف دوجانبه یا عبادات بالمعنی الاخص، ب) وظایف چندجانبه یا عبادات بالمعنی الاعم. منظور از وظایف دوجانبه اعمال و افعال خاصی است که انسان موظف است در قبال خداوند انجام دهد. در انجام این دسته از عبادات، پای هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند در کار نیست؛ این در حالی است که منظور از وظایف چندجانبه انجام اعمال و افعالی است که هرچند انسان موظف است همانند دسته‌ی نخست آنها را به عنوان یک وظیفه برای خداوند انجام دهد؛ ولی علاوه بر خداوند پای فرد یا افراد و یا شیء یا اشیای دیگری نیز در میان است. در این دسته از اعمال و افعال، انسان موظف است کار یا کارهای خاصی را به عنوان وظیفه‌ی الاهی در قبال آن افراد یا اشیا انجام دهد و یا از انجام آنها سر باز زند. بنابراین جایی که انسان در مراوده با دیگران احکام اخلاقی را رعایت می‌کند (اخلاق اجتماعی) در واقع دارد تقوا می‌ورزد و بندگی می‌کند. یکی از دوستان خوش‌ذوق می‌گفت رابطه ما با خدا خطی (من – خدا) و با غیر خدا مثلثی (من - خدا - دیگران) است. ما نباید با غیر خدا رابطه خطی برقرار کنیم. در فرهنگ غربی وقتی سخن از اخلاق اجتماعی می‌آید اثری از خدا مشاهده نمی‌شود. اما در اخلاق اسلامی حتما باید اخلاق اجتماعی را مصداق تقوا و اخلاق بندگی دید. تمام ملاحظات اخلاقی‌ای که انسان مومن در قبال دیگران در نظر می‌گیرد به حکم ایمان و تقوا است و پیش از آنکه ملاحظه احوال دیگران باشد ملاحظه حریم خداست. https://eitaa.com/mohammad_nooori