امیدی فراتر از امید
عنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ خَرَجَ يَقْتَبِسُ لِأَهْلِهِ نَارا فَكَلَّمَهُ اَللَّهُ وَ رَجَعَ نَبِيّا وَ خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَإٍ كَافِرَة فَأَسْلَمَتْ مَعَ سُلَيْمَانَ وَ خَرَجَ سَحَرَةُ فِرْعَوْنَ يَطْلُبُونَ اَلْعِزَّ لِفِرْعَوْنَ فَرَجَعُوا مُؤْمِنِينَ». (الکافی، دار الحدیث، ج 9، ص 556، باب الرزق من حیث لا یحتسب، حدیث 3).
امام صادق عليه السّلام از قول على عليه السّلام نقل مىکند: «نسبت به آنچه اميد ندارى اميدوارتر از آنچه به آن اميد دارى باش، چون موسى عليه السّلام رفت تا براى خانوادهاش آتشى برگيرد و بياورد ولی خدا با وی سخن گفت و در حالی برگشت که پیامبر خدا شده بود.و به عنوان رسالت بازگشت، ملكۀ سبا نيز كافر از شهر خارج شد ولى نزد سليمان مسلمان شد، و جادوگران فرعون براي فرعون طلب عزّت مىكردند ولى خودشان با ايمان بازگشتند».
شرح کوتاه از احمد باقریان ساروی:
معروف است که انسان به امید زنده است، امید به خوبیها که انسان را رهایی بخشیده و به کمالات و برخورداری از نعمتها و رحمت خدا سوق بدهد و انان که خدا را باور دارند همه نعمتها را از خدا خواهان و به او امیدوارند و در برابر انان که خدا را باور ندارند به رحمت و لطف بی پایان خدا نیز امیدوار نمیشوند، خداوند در مورد گناهکاران فرمود:
(قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ ) (سوره زمر: 53).
«بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود تجاوز كار بودهايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مىآمرزد زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است».
حضرت یعقوب علیه السلام هنگام فرستادن فرزندان خود به مصر ضمن فرمان به جستجو برای یافتن یوسف و رهایی بنیامین به آنان گفت: (يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون) (سوره یوسف: 87).
«اى پسران من، برويد (به سرزمین مصر) و از حال يوسف و برادرش تحقيق كرده و جويا شويد و از رحمت خدا نوميد نگرديد كه هرگز جز كافران هيچ كس از رحمت خدا نا اميد نمی شود».
در تفسیر ذیل آیه از ابن عباس نقل شده که گفت: «يعنى مؤمن هر چه را از خدا مىبيند خير و خوبى خود ميداند، در سختيها و بلا به او اميدوار است، و در فراخى و آسايش او را ستايش كرده و سپاس ميدارد، ولى كافر اين گونه نيست» (طبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 395).
ولی گاهی انسان به چیزی امید ندارد و در فکرش خطور نمیکند که به آن برسد، چون در پندار خود آن را محال میداند، ولی لطف خدا ورق را بر می گرداند و به همانچه به آن امید نداشت نایل میگردد.
این چیزی است که در حدیث امیر المؤمنین علی علیه السلام اشاره شده و سه نمونه ذکر فرمود و نمونه های فراوان دیگر نیز وجود دارد.
حضرت موسی علیه السلام در فکر پیامبر شدن نبود و شب هنگام در جستجوی آتش رفت، ولی خدا با او سخن گفت و او را به پیامبری برگزید.
ملکه سبأء هرگز فکر نمیکرد روزی با تخت پاشاهیش در کاخ حضرت سلیمان علیه السلام حضور پیدا کند، ولی چنان شد و به خدا و آیین حضرت سلیمان علیه السلام ایمان آورد.
ساحران مصر در فکر چیره شدن بر موسی علیه السلام بودند ولی با دیدن معجزه الهی تسلیم او شده و به گونه ای ایمان آوردند که تهدید ق6تل با قطعه قطعه کردن بدنشان از سوی فرعون در آنان اثر نکرد.
و نیز یعقوب علیه السلام پسران خود را برای دریافت آذوقه به مصر فرستاد، ولی آنان برادر خود یوسف علیه السلام را پیدا کردند.
به حضرت ابراهیم علیه السلام در کهنسالی و در حالی که همسر او نازا بود بشارت پسر داده میشود، در حالی که او از این بشارت شگفتزده شده بود.
به حضرت مریم سلام الله علیها در حالی که شوهر نداشت پسری چون عیسی علیه السلام اعطا میشود که در گهواره با مردم سخن گفت و پیامبری خود را اعلام کرد.
نظامی گنجوی در این باره زیبا سروده است:
در نا امیدی بسی امید است
پایان شب سیه سفید است