ادامه متن 👇👇 اشکال دیگر بر گفتار غنی نژاد این است که وی دلیل ناکامی یا عدم پا گیری لیبرالیسم در ایران را مطلقاً متوجه کارگزاران می داند و ساحت اندیشمندان لیبرال ایرانی را در این مساله پاک و منزه دانسته است. او حتی دامن خود را به عنوان مدافع لیبرالیسم اقتصادی در پدید آمدن وضع موجود منزه دانسته که می گوید: " من در این مملکت با هیچ دولتی کار نکرده ام و حتی از من مشاوره گرفته نشده بعد شما می‌فرمایید من مسئول وضع موجود هستم؟! ". در حالی که چنین سخنی از هیچ مدافع لیبرالی پذیرفتنی نیست. ایشان در دانشگاه اندیشه های لیبرال را تدریس و تبلیغ می کند و در رسانه ها حضور فعالی دارد. چگونه می توان پذیرفت که هیچ کارگزاری از افکار غنی نژاد تاثیر نگرفته است. فرضاً هم بپذیریم، در آن صورت، باید قبول کرد که ما در ایران اندیشمند واقعی لیبرال نداریم. حتی غنی نژاد هم لیبرالیسم را دقیق و درست نفهمیده است. باید پذیرفت که کارگزاران لیبرالیسم در ایران آموزگاران خوبی نداشتند که بد عمل کرده اند. ما در ایران با فقر اندیشمند واقعی لیبرال روبرو هستیم. شاید به همین خاطر است که سیمای ج. ا در معرفی اندیشه لیبرال فقط سراغ غنی نژاد می رود. چون کس دیگری نیست و یا اگر هست نمی تواند لیبرالیسم را آنچنان که هست به مخاطبان خود بیاموزاند. اما اساسی ترین نقد گفتار دکتر غنی نژاد از منظر فلسفه سیاسی است. وی در مناظره اول دکتر درخشان را به عدم آگاهی و بی اطلاعی از مباحث فلسفه سیاسی متهم کرده بود. در حالی که فقدان آگاهی غنی نژاد از فلسفه سیاسی بویژه در مناظره با آقای علیزاده کاملا واضح و روشن بود. لیبرالیسمی که غنی نژاد از آن دفاع می کرد در چارچوب فلسفه سیاسی نبود. او ضرورت دولت را مطلقاً انکار کرده است و همه امور را به اقتصاد آزاد بازار واگذار کرده است. نفی مطلق اقتصاد دستوری به معنای نفی دولت است. بگذریم که ایشان فرق میان دستور و قانون را هم بیان نکرده است. به هر روی، این چنین نگاه به بی ضرورتی دولت یا سر از دولت تشریفاتی در می آورد و یا به آنارشیسم سیاسی ختم می شود. هر دو امر هم پی‌آمد خوشی نخواهد داشت. 🖌 داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan