شرمسار از اینکه راهت را گرفتم آمدم با دلی غرق غم و اندوه و ماتم آمدم با امید بخشش و با آرزوی لطف دوست در حریم خیمه خوبان عالم آمدم از سپاه اشقیا دل کندم و با پای جان سوی جیش اشرف اولاد آدم آمدم گر چه دادم از کف فرصت ربیع عمر را بهر جبران خطای خود محرم آمدم ای شِفایی که حریم خیمه ات دارالشفاست با دلی مجروح غم دنبال مرهم آمدم رخنه شک نیست در آئینه ایمان من سوی مصباح تو با آیات محکم آمدم تا دعایم با شما گردد اجابت یا حسین ذره وش دنبال نور اسم اعظم آمدم تا پر و بالم شود گرمای صبح جلوه ات با دو چشم خیس تر از اشک شبنم آمدم وادی طور است زیر خیمه ات از این سبب پا برهنه با دلی لبریز از غم آمدم آمدم صیدت کنم در دام افتادم حسین دل بریدم، جان و دل را دست تو دادم حسین قطره ای بودم، به تو پیوستم و دریا شدم با شما خلوت نشین سایه طوبی شدم شد میسر نیک بختی با دعای مادرم عاقبت مشمول فیض حضرت زهرا شدم در گذار عمر چندین ساله ی خود یا حسین مرده ای بودم که با دست شما احیا شدم مادرم! مولا، مرا هر چند حّر نامیده بود تا که پیوستم به فرهنگ شما معنا شدم دستمال عشق تو زخم سرم را خوب کرد بین هفتاد و دو تا خورشید بی همتا شدم خاکبوس آستان پر ز مهرت گشتم و ذره سان بالانشین گنبد مینا شدم تا تو را دیدم هوایت در خیالم پا گرفت راه را بستم ولی مهر تو دستم را گرفت @mohammadrezakakaei