بس است گُرده چوبین نردبان بودن مسیر فرصت شیرین این و آن بودن در این زمانه که کس دادخواه کس نشود چو شمع، روشنی بزم ناکسان بودن تمام عمر گران را به پای خس دادن پی بهار در اندیشه خزان بودن برای آنچه که با نیت رضای خداست پی سپاس شیاطین انس و جان بودن به جای حضرت معبود بی نیاز عمری نیازمند به دستان ناتوان بودن به آنچه فانی و ناماندنی است دل بستن به فکر ماندن و غافل ز کاروان بودن بیا بیا و به آنچه تو راست، راضی شو که خویش هستی خود، به که دیگران بودن به فکر توشه راهی برای پیری باش که شام تا سحری است فرصت جوان بودن @mohammadrezakakaei