💢نقش‌های روی یک کوزه نگار و نوید در کارگاه سفال‌گری حیاط کوچک خانه مشغول بودند. بابا از آن‌ها خواسته بود روی کوزه‌های گِلی خشک‌شده، نقش‌هایی بکشند که هویت ما را ساخته است. بچه ها پرسیدند هویت یعنی چه؟ بابا گفت:« ما ایرانی‌ها مثل یک خانواده بزرگ هستیم که پرچم کشورمون رو دوست داریم و به تاریخ و آداب و رسوم مشترک‌مون افتخار می‌کنیم، همچنین ما به دین اسلام باور داریم، مسجد می‌ریم، نماز می‌خونیم و اعیاد مذهبی مثل عید فطر رو با هم جشن می‌گیریم وقتی این دو با هم باشن، میشه هویت، هویته ملی، مذهبی» بچه ها لبخند زدند و دست به کار شدند. نگار، با دقت، یک مسجد با گنبد فیروزه‌ای و مناره‌های بلند می‌کشید و گفت: «من عاشق این طرح‌ها هستم. یاد مسجد زیبای محله مون می‌افتم.» نوید در حالیکه یک کاخ چهل‌ستون با ستون‌ های باریک می کشید گفت: «من عاشق این بناهای قدیمیه ایرانم» کوزه‌هایشان کنار هم روی میز بابا بود. نگار برای رنگ‌آمیزی مسجدش، کمی به سمت نوید خم شد. ناگهان، دستش به لیوان آب خورد! آب پاشید، هم روی کوزه‌ی نگار، هم روی کوزه‌ی نوید. نویدبا نگرانی فریاد زد: «وای. نقاشیم محو میشه» نگار با خجالت گفت: «نقش مسجد منم... رنگ‌ها دارن پخش میشن»هر دو سریع با دستمال‌ شروع به پاک‌کردن آب کردند. اما رنگ‌های آبی گنبد مسجد نگار و رنگ قهوه‌ای ستون‌ های نقاشی نوید در جاهایی که آب ریخته بود، با هم مخلوط شده و در هم نفوذ کرده بودند. جایی که گنبد مسجد به ستون‌ های چهل‌ستون نزدیک بود، رنگ‌ها با هم قاطی شده بودند و نقشی جدید، زیبا و پیچیده ساخته بودند، گویی گنبد مسجد، بر فراز ستون‌ های ایرانی قد برافراشته بود و رنگ‌ها چنان درهم‌تنیده بودند که جداشدنی نبودند. نوید با تعجب دستمالش را پایین آورد و گفت: «نگار... نگاه کن! اینجا... اینجا که آب ریخت...»نگار متعجب پرسید: «وای... چه قشنگ شده! انگار یکی شدند.» نوید انگشتش را به نرمی روی نقشِ آمیخته کشید و توضیح داد: «دقیقاً! این گنبد و ستون در کنار هم چه زیبا شدند، جدا کردنشون ممکن نیست! مثل اینه که همیشه این‌ طوری بودند.» نگار لبخند زد.بابا که شاهد ماجرا بود، نزدیک آمد. بابا، با مهربانی به آنها نگاه کرد و گفت: «به نظر می‌رسه این اتفاق کوچک، چیزِ بسیار مهمی برای گفتن داره، اینجا، دین و تاریخ، ایمان و فرهنگ ما... این‌ها مانند این رنگ‌ها بر پیکره‌ی کوزه‌ی تمدن‌ مون هستند. سالها پیش با هم آمیخته شدند. اگر بخوایید اونا رو جدا کنید، نه‌تنها ممکن نیست، بلکه زیبایی‌ شون هم نابود می‌شه. این آمیختگیِ زیبا، همین هویت ماست.» نگار و نوید به کوزه‌ هایشان نگاه کردند و از اینکه در ایران اسلامی زندگی میکنند خوشحال بودند.