🎤 سخنرانی نوجوانانه: «دختری باش که لحظه‌هایش را خرج آسمان می‌کند» 🌸 دخترم... شاید فکر کنی هنوز خیلی وقت داری... هنوز خیلی جوانی... اما اگر امروز، فرصت‌ها را مثل دانه‌های انار پاره‌پاره شده در باد از دست بدهی، فردا دیگر برای جمع کردنشان دیر است... 💔 دلت می‌خواهد بهانه‌ات جلوی امام زمانت (عج) چه باشد⁉️ که وقت نداشتم⁉️ سرم شلوغ بود⁉️ حوصله نداشتم⁉️ یا اینکه کسی یادم نداد فرصت‌ها هم می‌میرند... درست مثل آدم‌ها... 🎀 تو هم مثل حضرت رقیه‌ای (س)... او فقط سه بهار را دید... سه سال... فقط سه سال... اما در همان سه سال، انقلابی کرد که قرن‌هاست دل‌ها را زیر و رو می‌کند... 💔 توی خرابه‌ای که حتی دیوارها هم داغدار بودند، رقیه با اشک‌هایش، با صدایش که بابا... بابا... می‌گفت، دنیا را تکان داد... 🌟 حالا تو بگو دخترم... با این‌همه نعمت، این‌همه فرصت، این‌همه روز و شب، می‌خواهی چه کنی؟ خاموش بگذری؟ یا شعله شوی؟ 📚 حضرت علی علیه‌السلام فرموده‌اند: 💫«فرصت را که از دست دادی، غم‌های بزرگ به سراغت می‌آیند...»💫 و من و تو، هنوز وقت داریم... تا دیر نشده، باید بجنبیم! 🔹 چند درس ساده از بزرگان... 📌 یک عالم رفت برای نماز میت؛ وقتی کفن را باز کرد، گفت: ببینید! چشمش بسته است، ولی شما هنوز می‌بینید... خیانت نکنید!❌ زبانش بسته است... ولی شما حرف می‌زنید... دروغ نگویید!❌ وای از روزی که مثل او، دیگر نتوانیم کنیم... 📌 شهید اول، کتاب «لمعه» را در زندان نوشت؛ یعنی وقتی دیگران گفتند «همه چیز تمام شده»، او تازه شروع کرد! 📌 وزیر اطلاعات وقت، آقای ری‌شهری، در مسیر خانه تا محل کارش، کل قرآن را حفظ کرد! هر روز فقط ۹۰ دقیقه... اما با ایمان! 📌 آزادگان، در زندان‌های عراق، قرآن حفظ کردند با تکه‌های استخوان روی دیوارها... 📌 و شیخ عباس قمی... او روز جمعه به باغ رفته بود، کتابش را باز کرد... گفتند: استراحت کن! جواب داد: به امام زمان چه بگویم؟ نانش را می‌خورم و استراحت می‌کنم⁉️😳 💎 حالا نوبت توست دخترم... از الان، دفترت را باز کن... کتابت را ورق بزن... به دل خودت بگو: "من نمی‌گذارم لحظه‌ای بی‌ثمر از عمرم بگذرد. من دختر نسل رقیه‌ام؛ برای آسمان، کار می‌کنم!" . ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍