▪️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ضمن حدیثی فرمودند: «اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ؛ فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ، فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ؛ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ، فَاقْتَدُوا بِالزُّهَرَةِ ... أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِيٌّ الْقَمَرُ وَ فَاطِمَةُ الزُّهَرَةُ ...»؛ به خورشید اقتدا كنيد؛ اگر غروب كرد، به ماه؛ و اگر ماه نبود، به زهره اقتدا کنید. من خورشیدم؛ علی (علیه السلام) ماه؛ و فاطمه (سلام الله علیها) زُهره است. (معانی الاخبار،‌ النص، ص۱۱۴) ✍🏻 در منظومۀ کربلا، شمس مطلق هستی، امام کربلا؛ حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) بودند . قمری که وصایت ایشان را پس از شهادتشان به ‌عهده گرفت، عقیله بنی هاشم و امام سجاد (علیهما السلام) بودند که به دلیل جوّ حاکم و فضای اختناق امويان، به ویژه در شام، در پس پردۀ غیبت قرار گرفته بودند، در این هنگام آن وجود درخشانی که قیادت خلق را به عهده گرفته تا ایشان را به سر منزل مقصود هدایت کنند، زهرۀ ولایت حسینی حضرت شبیهة الزهراء رقیه بنت الحسین (علیها السلام) بودند. همانطور که حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) راجع به دختر گرانقدرشان که فرمودند: «إنَّهَا أشبَهُ النَّاس بِأمِّی فَاطِمَةُ بِنتِ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)». زهره را درخشنده‌ترین و زیباترین ستارۀ هستی تعبیر کرده‌اند که همراهِ همیشگیِ خورشید است و مدتی کوتاه پس از آن غروب می‌کند، و رسالت درخشندگی (هدایت) و شکافندگی تاریکی (راندن شیاطین و رسوایی آنان) را به عهده دارد . زهرۀ تابندۀ منظومۀ حسینی؛ حضرت رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها) را از عزیزترین و محبوب‌ترین فرزندانِ خورشید کربلا توصیف کرده‌اند؛ چنانچه در زیارات منسوب، با عباراتی چون «فِلذَة كَبِدِ (الحُسَینِ) المُرَمَّلِ بِالدِّمَاءِ» یعنی جگرگوشۀ حضرت اباعبدالله‌الحسین و «قَرِیرَةِ العَینِ» یعنی نورچشمی یا آرام و قرار قلب مقدس آن حضرت توصیف شده‌اند. شوق همراهی ستارۀ درخشان حسینی با حضرت شمس مُضیء کربلا وصف نشدنی بود، اما این همراهی دیری نپایید و این ستارۀ درخشان کهکشان حسینی تنها پس از گذشت چند منزل از شهادت امام حسین افول کرد. ▪ کوثرِ هدایت در منظومه حسینی درخشندگی زهرۀ کهکشان حسینی، تجلی‌ مقام رحمانیت یا شفاعت عامهٔ آن حضرت است. شدت این درخشندگی در آسمان هستی، ریشه در آن عهدی دارد که امام حسین در آخرین وداع، آن را برای به نازدانه خویش یادآوری نمودند، و مقام شفاعت را در ازای صبر بر شدیدترین مصائب به ایشان وعده دادند: «إِنَّ مُصِيبَتَكِ وَ شِدَّةَ الْمِحَنِ وَ ضَرْبَ السِّيَاطِ وَ عَذَابَ الْأَسْرِ تَنْقَضِي بَعْدَ أَيَّامٍ قَلِيلَةٍ، فَإِنَّكِ صَائِرَةٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ، فَاصْبِرِي لِتَنَالِي مَقَامَ الشَّفَاعَةِ». اذن شفاعت در گرو وفای به عهد با "رحمان" است؛ «لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا». به بیان دیگر مقام شفاعت عامه جلوه رحمانیت الهی است که به ارادۀ حسینی، به حضرت رقیه تفویض شده‌است. از این رو، درخشندگی بی‌بدیل زهرۀ منظومۀ حسینی، پرتوی از مقام رحمانیت و شفاعت اوست که راه را بر عموم خلق به سوی خوان حسینی می‌گشاید. ▪ شکافنده تاریکی رسالت دیگر زهره، «رجم شیاطین» است. بنی امیه و در صدر آنان یزید (لعنهم الله اجمعین) پس از به شهادت رساندن حضرت أباعبدالله الحسین، قصد نابودی آل الله و إطفاء أنوار جمیع آنان را داشتند. چنانچه نقل است که آن لعین، حدود یکماه و نیم آل الله را در خرابه ای بدون سقف و فاقد هرگونه محافظی جای داده بود تا ایشان به این سبب کشته شوند. همچنین برخی منابع آورده اند که قصد آن لعین از فرستادن رأس مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) به خرابه نیز هلاکت حرم و سبایا بود اما شهادت حضرت رقیه موجب گردید که چهرۀ بنی امیه رسوا شود و أسرا و در رأس ایشان حضرت علی بن الحسین آزاد گردند. چنانچه نقل شده که شهادت آن حضرت به قدری تاثیرگذار بود که هر دیده ای در دمشق در آن روز گریان شد. قرار گرفتن مضجع نورانی آن حضرت در شهر شام نیز نشانی دیگر در رسوایی بنی امیه بود؛ چنانچه مرحوم ميرزا جواد تبريزى پس از تشرف به آستان ملکوتی حضرت رقيه در این خصوص تصریح نمود: «... گويا سيدالشهداء امام حسين نشانى را از خود در شام به يادگار سپرده است تا فردا كسانى پيدا نشوند كه به انكار اسارت خاندان طهارت و حوادث آن بپردازند. ... دفن حضرت رقيّه، اين طفل خردسال در شام، گواهى بزرگ و نشانى قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا شده بر ايشان دارد؛ آن ستمى كه تمام پيامبران، از آدم تا خاتم بر آن گريستند، تا آنجا كه جبريل امين از جانب خداوند، عزاى امام حسين را بر آدم خواند ...».