📄
#داستانک
#مقطع_ابتدایی
#احکام_ماه_مبارک_رمضان
*
ماجراهای ریحانه ۹ ساله و احکام*
#قسمت۲
صبح زود مادربزرگ با صدای گریه😭 ریحانه بیدار شد و با عجله خودش رو رسوند به ریحانه؛
مادربزرگ با نگرانی ریحانه رو بغل کرد و گفت :چی شده عزیزم؟ چرا گریه می کنی؟خواب بد دیدی؟😳🤔
ریحانه گریه کنان😭 گفت: نه مادر جون من و فاطمه دیشب تصمیم گرفتیم امروز که آخرین روز ماهه روزه بگیریم، آخه خانوم معلممون گفته که روزه ی آخر ماه خیلی ثواب داره اما من خواب موندم و نتونستم نیت کنم شب گذشته هم فراموش کردم نیت کنم.😭
مادربزرگ اشک های ریحانه رو با گوشه ی روسری پاک کرد و پیشونی ریحانه رو بوسید😘
ریحانه که کمی آروم شده بود با ناراحتی ادامه داد:مادر جون خیلی دلم میخواست امروز روزه بگیرم تازه پیش فاطمه هم بدقول شدم آخه بهش قول داده بودم تو حیاط سفره ی افطار پهن کنیم و باهم افطار کنیم😔
مادربزرگ با لبخند قشنگی که به لب داشت گفت: ریحانه ی عزیزم هنوز برای نیت فرصت داری ☺️
ریحانه با تعجب😳 گفت: نه مادر جون خودم شنیدم حاج آقای مسجد میگفت"
نیت روزه از اول اذان صبح باید باشه یا قبل از اذان صبح، مثلاً شب قبل"؛
مادر بزرگ دستش رو روی سر ریحانه کشید و گفت: درسته اما حاج آقا وقتِ نیتِ
روزه ی واجب رو گفته دخترم☺️
برای
روزه مستحبی
تا قبل از اذان مغرب وقت داری دختر قشنگم 😘.
ریحانه با تردید گفت : مطمئنی مادر جون؟؟🧐
مادر بزرگ با مهربونی جواب داد : بله عزیز دلم😘 منم نمیدونستم امروز آخرین روز ماهه و الان نیت روزه میکنم که از ثواب روزه امروز بهره ببرم😍😍
ریحانه با خوشحالی فریاد زد:
آخ جوووون عاشقتم مادر جوووون😍😍.
و همزمان با گفتن این جمله پرید بغل مادربزرگ و صورتش رو چسبوند به صورت مهربون مادربزرگ😚😍 .
با صدای ریحانه، سبحان چشمهاش رو باز کرد و با صدای خوابالو گفت: یه بار نشد ما با صدای 🎶🎶گل و بلبل از خواب بیدار بشیم همیشه باید از صدای جیغ جیغ این دختر با وحشت از خواب بپریم خدا امروز رو به خیر بگذرونه😣 ؛
و غرغر کنان پتو رو کشید رو سرش😴؛
✍ سمیه مرادی
📎حکم فقهی برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
leader.ir
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم امینی
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝