🖼 ☆برگی از خاطرات امام خمینی (ره)☆ ✍خانم فاطمه طباطبایی(عروس امام): نجف که بودیم آقا چشمشان ناراحت شده بود. دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: «شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید». امام یک دفعه خندیدند و گفتند: «دکتر من چشمم را برای قرآن خواندن می‌خواهم، چه فایده‌ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم. شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن را بخوانم». 📚برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج۳، ص۶.   •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• مبلغان: خانمها امینی و موسوی نژاد ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝