‍ ❀༻⃘⃕ ᪥🕯᪥༻⃘⃕ ❀ شهر آبستن یک فاجعه ی سنگین است دامن عرش حق از خون جگر رنگین است چقَدَر عمّه ی سادات مُعطّل شده بود پشت دروازه ساعات معطل شده بود مهدی جان... به کاروانی که به شام بلا رسیده، بیا... فَكَيفَ أَصبرُ عَلی فراقك؟! تا به وصال نگاهت برسم... مرهم اين صبر ياد توست! ياد تو می‌بارد بر وادی دلم... و عطر وصال را هديه می‌آورد برای شیدایی‌هايم! اللهم عجل لولیک الفرج... بحق حضرت رقیه علیهاالسلام ❀༻⃘⃕ ᪥🕯᪥༻⃘⃕ ❀