داستان “حجاب حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در برابر مرد نابینا” در روزی از روزها، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) در خانه مشغول انجام کارهای روزمره بودند. خانه‌ای ساده و بی‌آلایش که با نور ایمان و تقوا روشن شده بود. در همین هنگام، مردی نابینا که از یاران پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بود، به قصد دیدار با رسول خدا (ص) به خانه ایشان آمد و اجازه ورود خواست. حضرت فاطمه (س) با شنیدن صدای او، به سرعت برخاستند و خود را پشت پرده‌ای قرار دادند تا از دید او پنهان باشند. رسول خدا (ص) که در خانه حضور داشتند، به عبدالله اجازه ورود دادند. او وارد شد و با پیامبر (ص) به گفتگو پرداخت. پس از مدتی، وقتی آن مرد خانه را ترک کرد، پیامبر (ص) با تعجب به دخترشان فاطمه (س) نگاه کردند و فرمودند: “دخترم، چرا خود را پوشاندی در حالی که او نابیناست و تو را نمی‌بیند؟” حضرت فاطمه (س) با آرامش و احترام پاسخ دادند: “پدر جان، اگر او مرا نمی‌بیند، من او را می‌بینم. علاوه بر این، او می‌تواند بوی مرا استشمام کند.” پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این پاسخ عمیق و پرمعنا، لبخندی زدند و فرمودند: “گواهی می‌دهم که تو پاره تن من هستی.”