هاشم مرقال کیست؟
وی در رکاب امام علی(ع) به شهادت رسید و یا با پاهای قطع شده به کربلا رفت و در روز عاشورا شهید شد؟!
پرسش
سلام و خسته نباشید در یکی از سخنرانی های حاج آقای عزیز خودمون حاج آقای پناهیان گفته شد که یکی از صحابه ابا عبد ا... که در جنگ قبلی در رکاب حضرت امیر المومنین پاهایش قطع شده بود خودش را کشان کشان روی زمین پس از گذر شب ها بالاخره در شب عاشورا به اباعبدا.. میرساند.نام این شخص بزرگوار کیست؟اایا جزو هفتاد ودو تن بوده اند؟
پاسخ اجمالی
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص بن اهیب بن زهرة بن عبد مناف زهری،[1] از یاران امام علی(ع) به شمار میآمد.[2] کنیهی هاشم ابوعمر بود.[3] وی برادرزاده «سعد بن أبیوقاص»[4] و مادرش دختر «خالد بن عبید بن سوید» بود.[5]
هاشم در زمان رسول خدا(ص) به دنیا آمد[6] و در جریان فتح مکه، اسلام آورد؛ از اینرو، وی را از صحابه به شمار آوردهاند[7] که توانست از آنحضرت(ص) حدیث نقل کند.[8] البته برخی وی را از صحابه نمیدانند.[9]
او به دلیل سرعت و چابکی خاصی که در جنگها داشت،[10] و یا به جهت سپردن پرچم در جنگ صفین به دستان وی، به «مرقال(تندرو)» معروف شد.[11]
فرزندان
در گزارشهای مختلف،[12] حلیس،[13] سلیمان،[14] عبدالرحمن،[15] قیس،[16] حفص،[17] اسحاق،[18] محمد،[19] احمد،[20] عاصم[21] و دره،[22] به عنوان فرزندان هاشم معرفی شدهاند.
هاشم در دوران خلفا
هاشم در دوران خلفا در جنگهای مختلف حضور داشت. وی در جنگ قادسیه در کنار عمویش سعد ابیوقاص بود[23] و از سوی او به فرماندهی سپاهی که به جنگ یزدگرد میرفت، منصوب شد.[24] وی در جنگ یرموک، یک چشم خود را از دست داد.[25]
در زمان حکومت عثمان که سعید بن عاص حاکم کوفه بود، هاشم هلال ماه شوال را مشاهده و به همین دلیل روزه خود را افطار کرد. سعید از هاشم علت افطار کردن روزه را پرسید. هاشم در جواب گفت که هلال ماه شوال را مشاهده کردم. سعید گفت: چگونه تو با یک چشم هلال را دیدی ولی مردم با دو چشم آنرا ندیدند؟! از اینرو دستور داد تا بر هاشم حد روزهخواری جاری کنند. در زمان حکومت امام علی(ع) که هاشم حاکم کوفه شد، سعید بن عاص را با صد ضربه تازیانه قصاص کرد.[26]
بیعت هاشم با امام علی(ع)
بعد از کشتهشدن عثمان، هاشم تلاش نمود تا مردم را برای بیعت با امام علی(ع) دعوت نماید. به همین جهت از ابوموسی اشعری خواست تا با امام بیعت کند؛ اما ابوموسی توصیه کرد تا در این کار عجله نکند؛ هاشم نیز در جواب وی گفت: اختیار یکی از دستهای من در دست امام علی(ع) و اختیار دست دیگرم در دست خودم است. بعد یک دست خود را در دست دیگرش قرار داد و گفت که من به این روش با ایشان بیعت کردم و سپس این اشعار را خواند:
«أبایع غیر مکترث علیا و لا أخشی أمیرا أشعریا
أبایعه و أعلم أن سأرضی بذاک الله حقا و النبیا»؛[27]
من بدون اعتنا به هیچکس، با علی(ع) بیعت میکنم و از فرمانده اشعری(ابوموسی) نمیترسم. با او بیعت میکنم و میدانم که با این عمل خدا و رسولش را خشنود خواهم ساخت.
جایگاه هاشم نزد امام علی(ع)
هاشم نزد امام علی(ع) جایگاه ویژهای داشت؛ زیرا:
الف) مدتی حکومت کوفه را به وی سپرد.[28]
ب) بعد از شهادت محمد بن ابیبکر فرمود: میخواستم حکومت مصر را به هاشم بسپارم، اگر مصر را به او میسپردم، عرصه را برای آنها(عمرو بن عاص و یارانش) خالی نمیکرد و به آنها فرصت نمیداد.[29]
ج) امام(ع) پس از شهادت هاشم و همراهانش و با شنیدن گریه مردم، برای آرام کردن آنها شعری را خواند:
«جَزَی اللَّهُ خَیراً عُصْبَة أَسْلَمِیة صِبَاحَ الْوُجُوهِ صُرِّعُوا حَوْلَ هَاشِمٍ
یزِیدُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بِشْرٌ وَ مَعْبَدٌ وَ سُفْیانُ وَ ابْنَا هَاشِمٍ ذِی الْمَکارِمِ
وَ عُرْوَة لَا یبْعُدْ ثَنَاهُ وَ ذِکرُهُ إِذَا اخْتُرِطَتْ یوْماً خِفَافُ الصَّوَارِم»؛[30]
خداوند به مردم قبیله اسلم که با چهرههای زیبا همراه هاشم به خاک افتادند را جزای خیر دهد. یزید و عبداللّه، بشر و معبد و سفیان و دو پسر صاحب فضیلت هاشم، و گروه هماهنگ بههم تافتهای که اگر روزی تیغهای برّان هم در نیام رود، ستایش و یاد ایشان از خاطرهها نرود.
هاشم در جنگ جمل