یعقوب چی می تونست بگه ، میتونست بگه { هر چی من میکشم از دست شماست شما منو به این روز انداختین شما دروغ گفتین شما یوسف من رو به امانت بردید و خیانت به امانت کردید شما کتکش زدید شما تو چاهش انداختید شما فروختیدش  شما یوسف رو از من جدا کردید شما باعث شدید من چشمم کور و نابینا بشه حالا تازه قُر هم می زنید دلتون برا من می سوزه شما نمی دونستید یوسف رو از من بگیرید من به این روز می افتم } هیچ نگفت یعقوب این حرفا رو .. باز احترام بچه هاشو گذاشت . .. (بزرگتر ها !  از یعقوب یاد بگیرید بچه هاتون اگر اشتباه کردن تا میان یه دلسوزی ای بکنن اشتباهاتشون رو به رخشون نکشید بعضی ها دیگه رابطشون با بچه هاشون تیره می شه یه عمر ... چه خبره ...تو  دو میلیون منو فلان جا از بین بردی .. دیگه اعتبار پیش من نداری) . یعقوب نیومده تو ذُقّ بچه هاش بزنه .. میگه : بابا شما ناراحته من نباشید من با خدای خودم دارم راز و نیاز میکنم من خودم میدونمو خدا ، شما مواظب خودتون باشید . بچه ها می دونند عامل و مقصر این همه ناله خودشونن (جوان وقتی یه اشتباهی میکنه خودش میدونه اشتباه کرده ولی حالا هی پدر بیاد این اشتباه رو هی تو چشم بچش بتره کونه .. هر چه بیشتر میگی اثرش کمتره و کار بجایی می رسه که تازه پرده ی حجابم کنار میره تو روهاتون  وا میشه ابهت تون شکسته می شه لج نکنین تا جوون کارش به لجبازی برسه اگر کار به لجبازی رسید  بدتر میکنه ، این یکی از چیزایی که مربوط به بحث من نیست ... چون من نمیخوام بحث تربیتی-اجتماعی بکنم من بحثم اشک در قرآن و روایاته این دو سه تا آیه رو معنا کردم بیام سراغ بحث خودم ) عزیزان یکی از جاهایی که باید گریه کرد طبق این آیات قرآن برا یوسف گمشده ی فاطمست ، حالا یه سوال .. برای امام زمان و اهل بیت چقدر میشه گریه کنیم ؟آیا می شه برای گریه برای اهل بیت مرز گذاشت ؟ خط قرمز گذاشت ؟ ... نه خیر ... چقدر میشه برا امام حسین سینه بزنیم .. (هی جوون سوال میکنه .. اگه کبود بشه چی میشه ... خب بشه ..آقا ما زنجیر می زنیم کمرمون خونی میشه .. خوب بشه .. د ِ آسیب به بدن می رسه .. تو قصشو نخور .. بذار هر چی آسیبه به بدن برسه به عشق ابی عبداله  .. شما آسیبهای دیگه رو جلوشو بگیر .. با ربا با نزول با لقمه ی حروم .. نگاه به ناموس مردم هم که میکنی آسیب به چشمت می خوره .. جلو اونو بگیر .. تو غصه برا سینه زنی و زنجیرزنی نکن.. آسیب با گناه بیشتر می خوره گناه وقتی آدم میکنه هم پیکرش آسیب مببینه هم روحش کسی حق ندارد برا ابی عبداله مرز تعیین کنه کسی حق ندارد برا عزاداری سیدالشهدا خط قرمز بکشه .. عزاداری فلسفه داره طبق این آیات قرآن یه مثال می زنم ارزم رو تموم می کنم و میام رو بحث اشک ، فقط حواثاتون رو جمع من کنید هر مملکتی (من دیگه مثال بهتر از این نمیتونم بزنم ) هر مملکتی یه پایتخت داره : تهرانِ ما .. کنار تهران اصفهان ِ بالاترش خرم آباده برو بالاتر میشه کرمانشاه برو بالاتر میشه قصر شیرین .. مرز .. دشمن وقتی میخواد یک مملکتی رو بگیره از مرز شروع میکنه شهر به شهر میاد جلو تسخیر میکنه تا به کجا برسه؟..  به پایتخت .. دشمن وقتی به پایتخت رسید نظام و حکومت اون مملکت سقوط پیدا میکند این بحثی هم توش نیست .( این مثال رو گرفتی) .. حالا) .. پایتخت عزاداری چیه .. پایتخت عزاداری : اشک ِ .. تهرانو اسمش رو بزار اشک ..رو چه حسابی ؟ .. رو حساب دعای کمیل و سِلاحُ البکاء.. تباکی ، گریه خیلی مهمه . اصفهان رو بگذار: سینه زنی ،خرم آباد رو بگذار : زنجیر زنی،کرمانشاه رو بگذار: سیاهپوشی،قصرشیرین رو بگذار: گِل مالیدن، مرز رو بگذار: پابرهنه مثل  دیوانه ها در روز تاسوعا و عاشورا تو کوچه ها دویدن به سر وسینه زدن . وقتی دشمن میخواد اشکو بگیره پایتخت عزاداری رو .. قدم به قدم با بهانه های مختلف میاد جلو اول میگه برا چی  برا چی تو سرتون میزنید تو سر زدن نداره.. امام حسین به آرزوش رسیده.. خوشحال باشین، {تو همین تلویزیون خودمون ، روشنفکرهای تاریک قلب بی دین  و صوفی زده گفتند شیرینی بدید روز عاشورا چون امام حسین به آرزوش رسید .. بعد هم گفتند اگه ما مشکی بپوشیم قلبمون میگیره دلمون میگیره دلمرده میشیم جامعه دلمرده شده از بس مشکی برا محرم و صفر می پوشیم .. (خوب مشکی هم نپوشیم ) ..شهر بعدی  .. مگه ما حیوونیم یا الاغیم که زنجیر به خودمون بزنیم .. زنجیر به خر می زنن تو به خودت می زنی ..و اینو گفتند به امام حسین به این منبر سیدالشهدا.. گفتند تو سخنرانیهاشون .. خوب زنجیرم نزنید بابا مگه رو قلبت میزنی .. ضرر به خودت می زنی برا چی رو سینت می زنی ... کدوم عاقلی رو قلب خودش میزنه .. (خوب سینه هم نزنیم) از اولم که نقشه کشیدی گریه نکنی .. پس جلسات امام حسینو برچینید برد دنبال زندگیتون .. دشمن به ما میخنده .. بببخشید مگه هر کاری رو که دشمن بهش میخنده گناه داره ..