✳️ عشق کبوتر🕊 به امام کاظم علیه السلام 👤 على بن ابى حمزه: ✍ مردى از وابستگان امام ابو الحسن(امام کاظم) عليه السلام خدمت ايشان رسيد و عرض كرد: فدايت گردم، دوست دارم با من غذا بخورى. امام ابو الحسن عليه السلام با او به راه افتاد تا به خانه رسيدند. در خانه، تختى بود، امام عليه السلام بر تخت نشست. زير تخت يك جفت كبوتر بود. كبوتر نر با ماده بغبغو مى كرد. آن مرد براى آوردن طعام بيرون رفت و وقتى باز گشت امام عليه السلام را ديد كه مى خندد. عرض كرد: خداوند بر لبت خنده بنشاند، براى چه مى خندى؟ امام فرمود: اين كبوتر نر براى ماده خود آواز مى خواند و به او مى گفت: آرام دلم و همسرم! به خدا سوگند، نزد من هيچ كس در زمين محبوبتر از تو نيست مگر آن كه بر اين تخت نشسته است. على بن ابى حمزه مى گويد: عرض كردم: قربانت گردم، مگر تو سخن پرندگان را مى فهمى؟ فرمود: آرى، زبان پرندگان را به ما آموخته اند و از هر چيزى بهره اى داريم. 📚بصائر الدرجات/ج ۱/ص ۳۴۶ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @tabligheslam