عصر تصویر بی حجابی و بی حجابی اجباری بررسی وضعیت تصویر بی حجابی در دورۀ پهلوی دوم چکیده دربارۀ مواجهۀ جامعۀ ایران با پدیدۀ حجاب (به‌خصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه به‌ظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بی ‏حجابی اجباری (کشف حجاب) در دورۀ رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاه‌ها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دورۀ جمهوری اسلامی. در دورۀ اول، در ذیل سیاست‏ های «تجدد آمرانۀ» غربی، بی‏ حجابی و در دورۀ دوم حجاب امری تحمیلی محسوب می‏شود. بین این دو دوره، حکومت 37 سالۀ پهلوی دوم قرار دارد که به‏ رغم استمرار سیاست‏های تحمیل بی‏ حجابی، کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است. تحمیل بی‏ حجابی در این دوره، برخلاف دورۀ پهلوی اول، مستقیماً در صحنۀ واقعی اجتماعی نبود، بلکه از طریق گسترش تصاویر رسانه‏ ای و تبلیغاتی و تأثیر بر ناخودآگاه ذهن کنشگران اجتماعی صورت گرفت. به‏ علاوه، این سیاست‏ها از دهۀ 1340 با طرح توسعۀ سرمایه ‏داری پیوند ‏خورد. در این مقاله، برای بیان ویژگی تصویری بی‏ حجابی، از تعبیر «تصویر بی‏ حجابی» استفاده شده است. این تصویر از اندام زنانه یا مردانه عمدتاً تحت تأثیر صنایع سینما و موسیقی پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. پیش از آن، آشکار‌شدنِ تصاویر بی‏ حجاب از اندام زنانه یا مردانه چندان رایج نبود یا حداقل نشانۀ تجدد، ترقی و شخصیت تلقی نمی ‏شد. در مقالۀ حاضر، با استفاده از نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و چارچوب روشی صنعت فرهنگ، که در نیمۀ دوم قرن بیستم صورت‏بندی شد، به بررسی وضعیت تصویر بی‏ حجابی و تأثیر سیاست‏های پهلوی دوم بر آن خواهیم پرداخت. در نتیجه‏ گیری، اولاً اشاره خواهیم کرد که توجه به ویژگی تصویری تحمیل بی ‏حجابی، که از دورۀ پهلوی دوم شروع شد، می‏ تواند دو دیدگاه به‌ظاهر متضاد دربارۀ واکنش جامعۀ ایران به حجاب را توضیح دهد. ثانیاً، با توجه به استمرار تصاویر رسانه‏ ا‏ی در دورۀ جمهوری اسلامی، پژوهش دربارۀ منازعۀ تصویر باحجاب‌ـ تصویر بی‏ حجاب ضرورت دارد.