تاملی زیباییشناختی دربارۀ حجاب و راهکاری برای تحول در وضع موجود بیحجابی
[قسمت چهارم و پایانی]
5. ارائۀ راهکار: اگر از این منظر به زیباییشناسی مستور در پدیدۀ حجاب بنگریم، درخواهیم یافت که چگونه در سنت دیرینۀ اسلامی-ایرانی، رعایت حدود حجاب شرعی که برگرفته از ایدۀ بدنِ مکلف و تابع اوامر الهی است، با زیباییشناسی پوششهای متنوع و متکثری در طول تاریخ اسلامی-ایرانی همراه بوده است. آنچه در مسئلۀ شرعی حجاب مدنظر است، رعایت حدود شرعی پوشاندن بدن و عدم تبرج است و این تضادی با بهرهگیری از هنرهای مشروع دینی در تنوع و تکثر پوشش و رنگهای پوشش ندارد. از اینمنظر، بهنظر میرسد پوششهای اقوام ایرانی از کرد و لر و ترک و افغان و بلوچ و نظایر آنها در اتخاذ تنوعی از رنگها و مدلها و سبکها برای پوشش زنانه (یا مردانه) درچارچوب حدود شرعی، یکی از ظرفیتهای عظیمی است که در سالهای اخیر در ذیل ترویج پوشش تکسبکی چادر مشکی از دست رفته است. اگر بپذیریم که بخشی از بیحجابی فعلی در ایران، محصول تغییر ذائقۀ زیباییشناختی (ولو در قالب تهاجم فرهنگی دشمن) بوده است، به نظر میرسد راهکار مواجهه و مقابله با این وضعیت، بهرهگیری از قوۀ زیباییشناسی سنتی اسلامی-ایرانی و احیاء آن باشد. اگر بیحجابی فعلی با برجستهکردنِ تنوعی از رنگها، مدلها، سبکها و جذابیتهای جنسی، تبدیل به الگویی مترقی و جذاب برای انسانِ مدرن غربی و به تبع بخشهایی از جامعۀ ایرانی شده است، شاید راهکار در احیاء آن سنتهای زیباییشناختی باشد که در جامعۀ اسلامی-ایرانی در سالهای نه چندان دور در شکل و شمایل پوشش اقوام و قومیتهای ایرانی ظهور و بروز داشته و البته در آن، حدود شرعی حجاب و لوازم آن نظیر حیاء و عفت و غیرت و ... نیز رعایت میشده است. به این معنا در پیشگرفتنِ سیاستِ فرهنگیِ تنوع و تکثر حجاب در چارچوب شرعی، مخصوصاً از حیث تامین بازار پوشاک، یکی از راهکارهای فوری و احتمالاً تا حدی درمانگرِ وضعیتِ فعلی بیحجابی در کشور باشد که با توجه به فصل بهار و تابستان پیشِ رو، وضعیت بغرنجتری نیز بیابد.
پ.ن: در این یادداشت سعی کردم دقائق علمی را تا حد ممکن مورد نظر قرار دهم، اما قطعاً به دلیل سطح تحلیل، در موارد زیادی دقت های علمی کاملاً رعایت نشده است.