دقیقهای انتقادی بر گسترش بیقاعدۀ ایدههای حکمرانی و سیاستگذاری در کشور به مناسبت سالروز هفتم تیر
ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان «حکمرانی» و «سیاستگذاری»
[قسمت دوم]
5) با نظر به این مقدمات، سیاستگذاری یا حکمرانی در جامعۀ ایرانی، مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامی، اگرچه امری ضروری و گریزناپذیر است، اما این سیاستگذاری و حکمرانی، بایستی ناظر به سنخیتِ میان ابزارهای مفهومی و عملی سیاستگذار و حکمران با هویت تاریخی و اجتماعیِ جامعۀ ایرانی باشد. جامعهای که بهلحاظ هویت تاریخی، تحت تاثیر تاریخ هزارسالۀ اسلامی-ایرانی است و تکتک عناصر این هویت را در گوشه و کنار شهرها یا روستاها و لحظهلحظۀ زندگی انسان مسلمان ایرانی میتوان دید، تنظیمِ امور او نیازمند منطق و نظریهای برآمده از این هویت تاریخی و اجتماعی است. فیالمثل اگر فقه و احکام فقهی و شرعی، نقش مهمی در زندگی فردی و جمعی انسانِ ایرانی بازی میکرده، نمیتوان حکمرانی یا سیاستگذاری آنرا بدون توجه به سطح مواجهۀ فقه یا مبانی که دانش فقه در آن معنا مییابد، صورتبندی کرد. فقه و احکام فقهی، همچون اخلاق و فتوتِ اسلامی-ایرانی، از خلالِ واسطهای با جهان معنادار میشده که در آن، سطح مواجهۀ انسانِ مسلمان ایرانی، سطح پیوندِ میان دنیا و آخرت بوده است. بدون توجه به پیوند میان دنیا و آخرت، مخصوصاً از حیث هستیشناختی نمیتوان اهمیت نقش فقه و اخلاق و اعتقادات را در زندگیِ مسلمان ایرانی و تجلیات آن در هنر و معماری و زیست شهری شناخت. فیالمثل اگر از حیث هستیشناختی، اعتقاد به معاد و معاد جسمانی در نظرِ انسان مسلمان ایرانی، حتی در زندگی روزمرهاش امر حی و حاضر است، میتوان به اهمیت اخلاق و فتوت و رعایت ظرائف خاص در هنر و معماری و طب و نظایر آنها پیبُرد. حال اگر چنین جهانی با همۀ تنوعات و فرازفرودهایش سبقۀ هویتی و تاریخی ما را شکل میدهد، نمیتوان در سیاستگذاری و حکمرانی، سطح مواجهۀ انسانِ ایرانی را به منطقِ کمّی و منحصراً ریاضیاتی فرمولهای سیاستگذارانه اصحاب سیاستگذاری علم و تکنولوژیِ مدرن سپرد. اگر فرهنگ و ادب در سنت تاریخی و اجتماعی ما، پیوندی با آخرت و امر اخروی و امر متعالی و مثالی داشته و درکش از هنر، در اتصال خیال متصل و منفصل شکل میگرفته و به گزارش فارابی، تنظیمگرِ زبان عام و خاصش، همان واضعالنوامیس مدینۀ فاضله یعنی نبی و حکیم و امام معصوم بوده است، نمیتوان «سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی و زبانی»اش را بر درکی از فرهنگ بنا نهاد که فرهنگ را صرفاً محصول روابط عُرفی میداند و هنر را محصول مصنوعات تکنیکی قلمداد میکند و نمادهای زبانی خاص و عامش را محصول امور قراردادی و عُرفی تلقی میکند. از این بگذریم که حتی با همین نگاههای عرفی و ایندنیایی نیز اطلاعی از وضعِ فرهنگی و اجتماعی و تاریخیِ ما در نزد بسیاری از مدعیان سیاستگذاری و حکمرانی نیست.
6) ایدۀ اصلی نظام جمهوری اسلامی در حکمرانی و سیاستگذاری، به تبع فرمایش شهید بزرگوار، آیتالله دکتر سیدمحمدحسین بهشتی، یحتمل بایستی شیفتگی به خدمت و نه تشنگی به قدرت باشد و یحتمل، حکمرانان و سیاستگذاران کشور نیز تابع چنین منطقی عمل میکنند. اما با نظر به مقدمۀ ضروریِ مطالعات اجتماعی-تاریخی برای سیاستگذاری و حکمرانی، شاید سنجش میزان دقت و عمق مطالعات اجتماعی و تاریخیِ حکمرانان و سیاستگذاران، چه در قالب افراد و چه در قالب نهادها، میزان و سنجۀ مناسبی برای سنجش میزان خدمتگزاری حکمرانان و سیاستگذاران باشد.