توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم در اوایل بهمن ماه، همراه با دانش آموزان به اردوی راهیان نور رفتم. شش اتوبوس از مدارس دخترانه متوسطه دوم ؛ نصف روز را در یکی از اتوبوس ها می نشستم. فرصت کوتاهی داشتم برای گپ و گفت خودمانی با دانش آموزان؛ برای دانش آموزان هم تازگی داشت که رئیس آموزش و پرورش همراهشان و در کنارشان باشد. در دو سه تا از اتوبوس ها کتاب معرفی کردم‌. کتاب "رویای نیمه شب" را ؛ از مدیران مدرسه خواستم در اسفندماه _ بعد از این که دانش آموزان کتاب را خواندند _ یک نشست صمیمانه برگزار و من را هم دعوت کنند. دیروز رفتم به نشست صمیمانه با دانش آموزان دبیرستان زینبیه ؛ ۳۰ نفر از دانش آموزان کتاب را خوانده بودند‌. چند نفر از آن ها کتاب را نقد و نظرشان درباره پویش را گفتند و از من خواستند کتابشان را امضا کنم! از محتوای کتاب خیلی راضی بودند. شور و شوق این کتابخوانی و نشست صمیمانه را در چشم هایشان می دیدم. کتاب دعبل و زلفا را هم معرفی کردم و قرار بعدی ما _ ان شاءالله _ برای اردیبهشت تنظیم شد. البته قرار دیگر ما این بود که هر دانش آموز کتاب رویای نیمه شب را به سه نفر از دوستان و فامیل ها معرفی کنند و آن ها را تشویق به مطالعه نمایند. قول یک اردوی قم هم گرفتند و امیدوارم این اتفاق خوب بیفتد. بذر کتاب در دبیرستان زینبیه پاشیده شده و احتمالا باید منتظر یک رویش باشیم. حالا مروج کتاب خود دانش آموزان هستند و دوستان و همسالان خود را به کتاب تشویق خواهند کرد. مدیر مدرسه هم پذیرایی خوبی برای بچه ها آماده کرده بود؛ جا دارد از همراهی مدیر محترم دبیرستان تشکر کنم. به نظرم شیوه های جدیدی از مفاهمه را باید آغاز کنیم و کارکرد کتابخانه ها را از اداره به سبک و شیوه سنتی به سلیقه های متنوع تغییر دهیم. @molavihossein1