📕✍️
#افسانهی_زندگی_طنز
خدا خر را آفرید و به او گفت:
تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز میشود تا زمانی که تاریکی شب سر میرسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود و تو علف خواهی خورد و از عقل بیبهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.
خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا من میخواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد .
خدا سگ را آفرید و به او گفت:
تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو میدهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد. تو یک سگ خواهی بود.
سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا سی سال زندگی عمری طولانی است کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد...
خدا میمون را آفرید و به او گفت:
و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد و یک میمون خواهی بود.
میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من میخواهم ده سال عمر کنم و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.
و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت:
تو انسان هستی تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو میتوانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی و تو بیست سال عمر خواهی کرد.
انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.
و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد...!
و از آن زمان تاکنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!!!!!
و پس از آن، ازدواج میکند و سی سال مثل خر کار میکند مثل خر زندگی میکند و مثل خر بار میبرد!
و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانهای که در آن زندگی میکند، نگهبانی میدهد و هر چه به او بدهند میخورد!
و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی میکند ؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش میرود و سعی میکند مثل میمون نوههایش را سرگرم کند...!!!
👳♂️
@mollanasreddin 👳♂️