#امام_باقر_عليه السلام
تفکیک میان فرد و عمل او در کلام امام باقر ع
فردی از اهل شام به نام محمد بن سلیمان در مدینه زندگی می کرد، [او که معرفتی نسبت به جایگاه امام محمد باقر علیهالسلام نداشت] مکرّر در محضر درس امام باقر علیه السلام حاضر می شد ، و در بسیاری از اوقات به حضرت عرض می کرد که گمان نکنی من خدمت شما میرسم بواسطه خجالتى است كه از [جایگاه و مرتبه] شما دارم [و ارادتمند شمایم؛ چرا که] مبغوضترین مردم در زمین نزد من، تو هستی و به نظر من اطاعت خدا و رسول، بغض نسبت به تو است. (من قربه الی الله نسبت به تو بغض دارم) ، لیکن تو را فردی خوش بیان و فصیح می بینم. هم ادب تو زیاد است و هم از الفاظ زیبا استفاده می کنی. فقط به این دلیل می آیم که می بینم از زبان محاوره ای زیبایی بهره مند هستی . او هر بار که این جمله را به امام باقر علیه السلام می گفت، حضرت می فرمودند خیر است و هیچ پنهانی از خدا مخفی نمی ماند.
چیزى نگذشت كه مرد شامى بیمار شد و بیماری اش شدت یافت. (و به احتضار نزدیک شد) او دوستش را خواند و به او گفت وقتى (من از دنیا رفتم و) پارچه بر رویم كشیدى، نزد محمد بن على علیه السلام برو و تقاضا كن بر پیكرم نماز بخواند. به او گوش زد كن كه خودم تو را به این كار فرمان دادهام. نیمه شب كه شد خیال كردند از دنیا رفته او را در پارچهاى پیچیدند. سحرگاه رفیقش به مسجد آمد. امام پس از نماز در حال تعقیبات بودند که خدمت حضرت رسید، عرض كرد فلان مرد شامى از دنیا رفت، خودش از شما تقاضا كرده كه بر پیكرش نماز بخوانید. حضرت فرمودند هرگز چنین نیست، او نمرده، سرزمین شام سرد است ولى حجاز گرمسیر است و شدت گرما در این ناحیه زیاد است. برو و عجله نكن و او را بر ندار تا من بیایم. در این موقع از جاى حركت نموده، وضو گرفتند، باز دو ركعت نماز خوانده، آن گاه دستانشان را به دعا بلند نموده و مدتی دعا كردند، سپس بسجده رفته تا خورشید طلوع نمود، آن گاه از جاى حركت كرده روانه منزل شامى شدند.
پس داخل اتاق شده او را صدا زدند. شامی امام را پاسخ داد. حضرت او را نشانده و تکیه دادند و برایش سویق [نوعی خوراکی] خواستند و به او داده و سپس به خانوادهاش سفارش نمودند تا غذای کامل به او بدهند و با غذاهاى سرد سینهاش را سرد نگه دارند.
سپس بازگشتند. چیزى نگذشت كه مرد شامى بهبود كامل یافت، خدمت حضرت باقر علیه السلام رسیده عرض كرد مایلم براى من خانه را خلوت كنى [عرضى خصوصى دارم].
امام خانه را خلوت كردند. شامى گفت أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ- فَمَنْ أَتَى مِنْ غَيْرِكَ خَابَ وَ خَسِرَ وَ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً گواهى میدهم كه تو حجت خدا بر مردم و واسطه بین مردم و خدائى كه هر كس جز به تو پناه برد ناامید و زیانكار است و گمراه واقعى است.
حضرت باقر علیه السلام پرسیدند چه چیز برایت آشکار شد [كه تغییر عقیده دادى]؟
گفت من خود متوجه شدم كه روح از بدنم خارج شد. ناگاه منادى فریاد زد، با گوش خود صداى او را شنیدم، خواب نبودم، گفت روح او را برگردانید، محمد بن على این را از ما خواسته است.
حضرت باقر علیه السلام فرمود:
آیا نمیدانى که خداوند (در بعضی از موارد) بنده را دوست دارد ولى كارش را مبغوض دارد و (در مواردی) بنده نزد خدا مبغوض است ولی عملش را دوست دارد. یعنی تو جزء آدم هایی بودی که عملت مبغوض خدا بوده است نه خودت.
بعد از این جریان مرد شامى از یاران امام باقر علیه السلام گردید.
بحارالانوار جلد ٤٦ صفحه ٢٣٤
وجود مقدس حضرت امام باقرعلیه السلام فردی را که نسبت به ایشان جسارت می نموده و هیچ گونه ادبی را اعمال نمی کرده است تا این حدّ، مورد تفقّد و دلجویی قرار میدهند حال با دوستانشان چه می کنند؟!!!
با مبغض خود که این همه عنایت دارند نسبت به دوستشان چه عکس العملی نشان می دهند؟!!
استاد بروجردي
كانال در محضر استاد بروجردي را در پيام رسانهاي زير دنبال كنيد
واتساپ ٦
https://chat.whatsapp.com/HnDh6GytHr371sIkapHbnB
پيام رسان سروش پلاس
sapp.ir/darmahzareostadbroujerdi
پيام رسان بله
https://ble.im/boroojerdi
پيام رسان گپ
https://gap.im/darmahzar
پيام رسان ايتا
https://eitaa.com/darmahzareostadbroujerdi
تلگرام
@darmahzar
لينك سايت حوزه علميه السلطان علي بن موسي الرضا(ع)👇
http://bit.ly/2WTptgK