⚫️ نیم‌نگاهی به کلان پروژه فکری دکتر فیرحی 🔰 «توسل به متشابهات و متشابه‌نمودن محکمات برای تحقق ليبراليسم» ✍ به قلم دکتر علیرضا جوادزاده ▫️نویسنده در یک نگاه: فاضل ارجمند، جناب دکتر جوادزاده، تاریخ پژوه، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) و از شاگردان بارز استاد علی ابوالحسنی منذر (ره) است که آثار ارزشمندی را درباره جنبش مشروطه و اندیشه سیاسی علمای شیعه به خامه تحریر درآورده است. ایشان اخیرا در دو نوشتار مختلف، رویکرد نویسنده فقید، دکتر داود فیرحی را در ترازوی نقد قرار داده‌اند: ۱. متن کوتاه که در ادامه می‌آید. ۲.متن تفصیلی (کلیک کنید) که البته نقدنوشته کوتاه ایشان را می‌توان با سه میم: "متین"، "منطقی" و "مختصر" توصیف کرد. اینک گزارش انتقادی ایشان را تقدیم داشته و همت ایشان را سپاس می‌گوییم. 🔰 «توسل به متشابهات و متشابه‌نمودن محکمات براي تحقق ليبراليسم» ▫️ضمن طلب غفران براي دکتر داود فيرحي که داراي اخلاق علمي شايسته‌اي بود،‌ انديشه محوري، پروژه تحقيقي و روش و راهکار ايشان به اختصار ذکر مي‌‌شود: 1⃣ مهم‌ترين و محوري‌ترين اثر دکتر فيرحي، کتابِ «قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام»‌ است. ايشان در اين اثر از نظرية نسبيت‌گراي «تقدم اراده و قدرت بر دانش و علم» طرفداري کرده، و در توضيح آن نوشته است: «نقش عمده و اساسي، مربوط به قدرت و اراده است و عقل و دانش صرفا واسطه‌اي هستند كه در خدمت تحقق اراده قرار مي‌گيرند. ... [اين ديدگاه] عقل را تابعي از اراده و آن را نيز تعبيري از نيازهاي حيات و زندگي تلقي مي‌كند» (ص13). وي دربارة دانش سياسي مسلمانان در دورة ميانه (قرون سوم تا هشتم هجري) بر اين اعتقاد است: «بين دستگاه قدرت و [بين] گفتمان يا دانش سياسي دوره ميانه رابطه مستقيم و قابل توجهي وجود دارد. قدرت (قدرت سياسي) ابتدا به آرايش نيروهاي دانش پرداخته، و سپس، با وساطت همين دستگاه‌هاي معرفت، مشروعيت خاص دوره ميانه را تأسيس كرده است» (ص 21). نظريه امامت و نيز اجتهاد و ولايت فقيه در شيعه نيز که اقتدارگرايانه و غيرآزادمنشانه مي‌باشند، در همين چارچوب شکل گرفته است (ص278ـ311). 2⃣ بر اساس چنين مبنا و تحليلي از انديشه سياسي مسلمين به صورت عام و شيعيان به صورت خاص، و از آنجا که نويسنده تمايل به انديشه ليبرال و نظام دموکراسي دارد، در نتيجه‌گيري و جمع‌بندي کتابش مي‌نويسد: «هرگونه كوشش در تجديد بناي فكر سياسي در اسلام، نيازمند جست‌وجوي مجدد در نصوص ديني از يك‌سوي، و نقادي و گسست از گفتمان سياسي دوره ميانه و نظام دانايي آن از سوي ديگر است. تنها در اين صورت است كه ممكن است گامي مؤثر در تأسيس يا بسط الهيات آزادمنش، نوگرا و اقتدارگزير تدارك شود» (364). 3⃣ دکتر فيرحي، با چنين نگاه و رويکردي، در زمينه‌هاي متعدد (انديشه سياسي متفکران ايران معاصر، فقه اسلامي و شيعه، و اخيرا تاريخ صدر اسلام) به تحقيق پرداخته و اراده کرده تا تفسيري آزادي‌محور و اقتدارگزير از نصوص ديني، تاريخ اسلام و ديدگاه‌هاي متفکران شيعه ازجمله عالمان مشروطه‌خواهي چون آخوند خراساني و ميرزاي نائيني ارائه کند. طبعا چنين تفاسيري با دانش سياسي ليبرال که آزادي در آن محوريت دارد، نزديکي و قرابت، بلکه همساني خواهد داشت. 4⃣ راه‌کار مهم دکتر فيرحي براي پروژة خويش [در آثار متنوعی که بر جای گذاشت]، برجسته‌سازي برخي نصوص ديني، حوادث تاريخي و انديشه‌هاي متفکران شيعي، و متقابلا، ناديده‌گرفتن يا حاشيه‌راندن برخي موارد ديگر، همچنين، خلط و مغالطه در توضيح و تفسير برخي گزاره‌ها، حوادث و تعاليم است. فيرحي در بخشي از کتابِ « فقه و سياست در ايران معاصر، ج1» ضمن بيان روش‌شناسي مکاتب فقه سياسي، دسته‌بندي يکي انديشمندان معتقد به «فقه المقاصد» را ذکر کرده است. قرضاوي، فقه معاصر اهل سنت را به اعتبار روش استنباط و نوع مواجهه با زندگي امروز،‌ به سه دسته تقسيم کرده است: الف) فقه نص‌گراي جزء نگر (ظاهرگرايان جديد)؛ ب) مکتب تأويل (تعطيل)؛ ج) فقه مقاصد (مکتب وسط). در توضيح مکتب دوم، در کنار ويژگي‌هايي چون «غرب‌گرايي» و «ترجيح منطق عقل به منطق وحي»، از جمله نتايج اين مکتب، «توسل به متشابهات و متشابه نمودن محکمات» بيان شده است (ص69). به نظر مي‌رسد، رويکرد فيرحي، قابل تطبيق با همين مکتب، يعني مکتب تأويل و تعطيل باشد. 🆔 کانال اسرار تاریخ | استاد ابوالحسنی 🌐 eitaa.com/monzer_ir