📜
برشی از کتاب آسیدعلی آقا
🧘🏻♂در کنج اتاق نشسته، سری به زیر انداخته، لبش میجنبد. گویی ذکری میگوید. گاه به حالت خلسه میرود اگر با مشی و مرامش آشنا نباشی،
بیم آن میدهی که جان سپرده است. اما این رفتار گاهوبیگاه سیدعلی آقاست.
👨🏻🦰ریشهای قرمز و دستهای حنا بسته اش او را متمایز میکند. هرچه به او نزدیکتر شوی بوی خوشش را بیشتر استشمام میکنی. تقید دارد که از عطر استفاده کند. در این خاک راهه های نجف هم ملتزم است تا گردی بر عبایش ننشیند. مراقب است که ذره خاکی یا چیزی دگر بر نعلینش نیفتد با اهلوعیال فراوانی که دارد، هیچگاه از احوال خود فارغ نشده،
همقدم در طریقت نهاده و هم تمشیت امر دنیا کردهاست.
💎به فرزندش توصیه میکند که چرا دل به نکاح نمیدهد؟ دومین پسرش، سیدمهدی، غرق در علم شدهاست و اراده ازدواج ندارد سید اگر چه مرام اجبار ندارد، اما توصیههای مکرر میکند.
آن زمان که فرزندان خردسال بودند و چون پدر رغبت به تهجد شبانه داشتند هم، سید مانع شد. گفت بر شما روا نیست که در این سنین به شبزندهداری روی آورید.
🕊
سید اما رقیقالقلب است. بهآهستگی سخن میگویند اگر بر او حمله برند نیز زبان در کام میکشند و سخنی نمیگوید گاه بر او حسادت بردند، گاه سجاده از زیر پایش کشیدند. او را طعن زدند و تخفیف کردند. اما سید خم به ابرو نیاورد. بر مرام خود ماند و جهد بسیار کرد. بیم آن دارد که نکند نامش را بهعنوان مخالف شریعت شهره کنند. نکند نام او را در مقابل علمای زبان بر سر زبانها بیندازند.....
#چکیده_کتاب
📖_ کانال مثبت کتاب
💠
@mosbateketab_ir
فروشگاه اینترنتی مثبت کتاب
🌐_ |
Mosbateketab.ir|