📝برشی از کتاب «بادیه فروش» 🏠روزی صبح زود به منزل دایی ام رفتم تا قبل از اینکه به نخست وزیری برود،با ایشان صحبت کنم.دیدم ایشان در حیات منزل نشسته و یک زیر پیراهن پوشیده که جاهای مختلف آن سوراخ است. بعد از سلام و احوالپرسی،چون با دایی ام شوخی داشتم،گفتم: «دایی جان،این چه وضعی است؟ما از شما توقع نداریم مثل نخست وزیر شاه،به لبتان پیپ بگذارید و گل ارکیده به یقه تان بزنید،ولی لااقل یک زیرپیراهن درست بپوشید.مثل اینکه نخست وزیر هستید!» 📖برگرفته از صفحه 65 کتاب 📚 @mosbateketab_ir 🌐 | Mosbateketab.ir|