انسان به دلیل اینکه معایب دنیا را کشف می‌کند و می‌فهمد، وقتی به عمق چیزهایی از دنیا می‌نگرد که مردم به آنها شیفته شده‌اند و می‌بیند که محتوا ندارد، از دنیا سیر می‌شود. صادق هدایت در کتاب «بوف کور» و «سه قطره خون» و سایر کتابها می‌خواهد معين كند ایـن چیزی که مردم به آنها وابسته شده‌اند، چیزی بی‌محتوا و بی‌ارزش است. از این نظر روشن می‌کند که دل به دنیا بستن و سربه دنیا سپردن، چیزی بی‌محتواست. از این نظر سرباز می‌زند؛ ولی او نمی‌تواند به خدا هم رو بکند. چرا؟ چون از آن طرف هرچه از خدا می‌بیند بد تعبیر می‌کند ... در این حالت است که به خدا بدبین است، به دنیا هم بدبین است و این دوره بدبینی کامل انسان است؛ دوره‌ای است که فرد دست به خودکشی می‌زند؛ دوره یأس انسان است. محمدصادق (محی‌الدین) حائری شیرازی کتاب «تعلّق» ، صفحه ۳۹ و ۴۰ @mosvadde