📏ارزیابی نظریه پارسونز: 🔴انتقادات: 🔘فرض بدون اثبات پایبندی به الگوهای ارزشی مشترک در سراسر جامعه 🔘محافظه کاری بیش از حد، عدم توانایی برای تبیین پویایی رقابت و کشمکش میان گروه ها 🔘الگوی انتزاعی فرهنگ و بی بهرگی از جان مایه یک تبیین اصیل 🔘انکار خلاقیت و عاملیت انسان: فرهنگ=ساخت یک کنشگر انسانی بیش از حد اجتماعی شده یا آدمک قضاوتگری که ارزشها و هنجارها را ملکه ذهن خود می سازد و به شیوه ای رباتیک نقش اجتماعی اش را انجام می دهد 🔘انتقاد به اشتیاق پارسونز توسط پسامدرن و نظریه انتقادی 🔵مثبتات: ☑️ فهم نظام مند از فرهنگ در نظریه ای عام ☑️قوی ترین استدلال بر ضد تضعیف معنا در مدرنیته ☑️نظریه چند بعدی در نقطه مقابل تعصبهای آرمانگرایانه ☑️تاکید بر نقش کانونی دروندادهای فرهنگی در کنش: الگوی مستحکم پیوند میان عاملیت و فرهنگ ☑️الگویی سنجیده تر نسبت به الگوهای رفتارگرا یا عقل گرا ◀️امتداد پارسونز: 💡تلاش مختصر و ناکامی با پرچم نوکارکردگرایی: امتداد تبیین چند بعدی در کنار حساسیت بیشتر در مورد قدرت و منافع توسط الگزندر و کولومی (1990): پشت سر گذاشتن مسائل اصلی کارکردگرایی ساختاری همچون ضدیت با فرد گرایی، خصومت با تغییر، محافظه کاری، ایدئالیسم، سوگیری ضد تجربی توسط نوکارکردگرایی 💡شاگردان پارسونز (گیرتز، بلاو و شیلز): کشف ساختارهای نمادین واقعی و عملکردهای جزئی تر و عینی تر از کار پارسونز: باز اندیشی تاکید بر فرهنگ و فهم واقع بینانه تر و قانع کننده تر با حفظ نقش اساسی فرهنگ 💡مرتون (شاگرد پارسونز): نقد سه اصل تحلیل کارکردی ارائه شده توسط انسان شناسانی به نام مالینوفسکی و رادکلیف براون با نقد به اتکای اصول سه گانه کارکردی بر ادعاهای غیر تجربی مبتنی بر نظامهای نظری انتزاعی و لزوم آزمایش تجربی هر سه اصل توسط جامعه شناس 🔹اصل وحدت کارکردی (هماهنگی بین اجزای نظام): نقض این اصل با تردید نسبت به جوامع پیچیده 🔹اصل عمومیت کارکردی (کارکرد مثبت همه ساختارهای فرهنگی اجتماعی): نقض این اصل با مثال ملی گرایی افراطی که موجب کژکارکردی در دنیای هسته ای امروز است و نه کارکردی. 🔹اصل ضرورت کارکردی یا اجتناب ناپذیری (اجتناب ناپذیری اجزای ساختاری برای کل): نقض این اصل با بدیلهای ساختاری و کارکردی 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank