، باید موارد هشتگانه زیر را به پیشنهادات پیوست کنیم:
اولاً قاعده ظرفیت.
ببینید ما وقتی می خواهیم یک پیشنهادی را در یک منطقه، پیاده کنیم باید وضعیت آن مکان و زمان و نیروهای عمل کننده در آنجا را به خوبی بشناسیم. از این رهگذر می توان، ظرفیت سنجی یا امکان سنجی کرد. حال ما پیشنهاد می دهیم که براساس ٩ فقه، یک ظرفیت سنجی منظم و ذو ابعاد داشته باشیم. در واقع ما از طریق اندراج، تعبیه یا جایگذاری ٩ فقه در قاعده ظرفیت، به شرح زیر ظرفیت سنجی می کنیم:
اولاً براساس «فقه الامام»، باید مسئولین، اشخاص رسانه ای و افراد یا دانشگاه های مرجع، متنفذ و مرتبط با «جدول پیشنهاد»، شناسایی و ارزیابی شده و برای نحوه تعامل با آنها، سناریوی مناسب، طراحی شود.
ثانیاً براساس «فقه البیان»، مجموعه های تبلیغاتی که روی فکر مردم اثر دارند باید شناسایی شوند. مثلا در هر منطقه ای ما گروه های مجازی از طیف های مختلف داریم، احیانا مساجد و ائمه جماعات را داریم، مراسمات محرم و سخنرانان آن را داریم و غیره، باید با آنها رابطه گرفت. مثلا اگر می خواهیم مدیریت شهری محله محور را در سرخس جلو ببریم، باید با مسئولین این گروه ها در فضای رفق جلساتی بگیریم که این در ادامه بیان می شود، ولی در این مرحله باید آنها را شناسایی کرد و ظرفیت یا قدر عقل ایشان و جهت گیری آنها را دانست تا بتوان بهترین تعامل را با آن داشت.
ثالثاً بر اساس «فقه نفی سبیل»، باید موانع و معارض های اجرایی شدن «جدول پیشنهاد» را شناخت. ما برای پیشبرد انقلاب اسلامی در ایران در یک جزوه ای، سرجمع ۵ عدد مانع را برشمردیم که بر این اساس می توان یک ارزیابی و دسته بندی از موانع داشت. این موانع پنجگانه عبارتنداز: ١- مقدس نماهای نفهم. این لقب و القاب رساتر دیگر، اسمی است که امام خمینی (ره) بر سر آن دسته از آخوندهایی گذاشتند که نه تنها هیچ وظیفه ای برای پیاده سازی اسلام و قدرت دادن به اسلام و مسلمین برای خود قائل نیستند، بلکه تمام هم خود را مصروف در گوشه نشستن و نق زنی، تولید متن هایی از دین برای اثبات ما نمی توانیم، ما هیچ منبع مستندی نداریم می کنند و به قول امام چنان تیشه زدن به ریشه دین و انقلاب می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. ٢- جبهه غربگرای منافق. این منافقینی که قبله آمالشان غرب است، چون هیچ اعتقادی به پیاده سازی اسلام ندارند، در هر سطحی از مسئولیت باشند، یک مانع هستند. ٣- سکولارهای پنهان. این هم تعبیری است که رهبری برای طیفی از مسئولین که شعار اسلام و انقلاب می دهند ولی وقتی در عمل و برنامه ریزی ها که وارد می شویم، همان غرب است، همان سکولاریسم است. اینها از جبهه غربگرای منافق خطرناک ترند. ۴- متدینین بی تفاوت. اینها بخش عمده متدینین ما هستند که برخلاف انبوه آیات و روایات و نیز سیره معصومین علیهم السلام، وظیفه ای برای خود مبنی بر جهاد در راه خدا و پیاده کردن اسلام، قائل نیستند. همین که نمازی و روزه ای است کافی است و نیازی نمی بینند که از حطام دنیا بگذرند. ۵- صهیونیسم بین الملل که خود را در قامت سازمان های تخصصی وابسته به سازمان ملل، رشته ها و تحقیقات دانشگاهی و غیره نشان می دهد، پنجمین مانع هست. مصادیق هر یک از این موانع را، مصادیق جریانی و انسانی، باید در منطقه ای که می خواهیم «جدول پیشنهاد» را عملیاتی کنیم، بشناسیم.
رابعاً براساس «فقه النظم»، باید اولاً سنت های شهری مثبت و معارض و ثانیاً قوانین و مقرارت مثبت و معارض با جدول پیشنهاد را شناسایی کرد.
خامساً براساس «فقه الفرقان»، باید برای اجرای صحیح جدول پیشنهاد، اولاً شاخص گذاری کمی و کیفی شود و ثانیاً رسیدن به هر یک از هدفف های مرحله ای و نهایی هر یک از پیشنهادات «جدول پیشنهاد»، زمان مند شود.
سادساً براساس «فقه العبره»، باید شکست هایی که همین طرحی که می می خواهیم اجرا کنیم، قبلاً داشته است، دقیقا بررسی شود و از آن عبرت گرفت. ما تجربه های شکست خورده و عقب گرد، چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه ای کم نداشتیم. بررسی این موارد ما را به درک بهتر و واقعی تری می رساند.
سابعاً براساس «فقه العلم»، باید تحقیقات و کتاب های مخالف و موافق با «جدول تصمیم» و همچنین افرادی را که این متون را تولید کرده اند، رصد و بررسی کرد. علاوه بر متون مخالف که الی ما شاء الله در رشته های دانشگاهی فراوان وجود دارد، یک سری متون موافق با نظریات اسلامی، هم براساس مفاهیم دانشگاهی و خم در حوزه مباحث دینی تولید شده است و طرفدارانی دارد. لازم است هم آن معارضین را شناخت و خم با این طرفداران، هم افزایی کرد که حالا در «قاعده مقایسه» باز به این مورد می پردازیم.
ثامناً براساس «فقه المکاسب»، باید شرایط اقتصادی موجود و مورد نیاز که احیاناً با «جدول پیشنهاد» ما مرتبط است را بررسی کرد.
تاسعاً براساس «فقه التزکیه»، باید هم مجموعه ها و هم افراد را از نظر تزکیه ای بررسی کرد و دید چه کسی دوست ا