🔘 فرشتگان خادمان آستان 🔹 نقل می کند که روزی در خانه حضرت زهرا(س) بودم. دیدم که ایشان نشسته اند و آسیابی پیش رویشان است و به وسیله آن مقداری جو را آرد می کنند. حسین(ع) در یک سمت خانه بر اثر گرسنگی به شدت گریه می کرد. 🔹عرض کردم: ای دختر رسول خدا(س) خود را این قدر به زحمت نیاندازید، ، کنیز شما و در خدمت شماست. فرمودند: «رسول خدا(ص) به من سفارش فرموده اند کارهای خانه را یک روز من انجام دهم و روز دیگر فضه.» 🔹سلمان می گوید: عرض کردم من حاضر به خدمت شما، یا آسیا کردن جو را به عهده من بگذارید یا پرستاری از حسین(ع) را. فرمودند: «من به پرستاری حسین(ع) سزاوارترم، تو آسیا کردن را به عهده بگیر.» 🔹مقداری از جو را که آسیا کردم، صدای بلند شد، به مسجد رفته و نماز را با رسول خدا(ص) خواندم. پس از نماز جریان را به امیرمؤمنان(ع) گفتم. ایشان گریان از جای برخاسته و به خانه تشریف بردند و اندکی بعد خندان بازگشتند. 🔹حضرت رسول(ص) علت خنده را پرسیدند، فرمودند: «فاطمه(س) را دیدم که خوابیده و حسین(ع) بر روی سینه اش به خواب رفته است. آسیا در پیش روی او، بی آنکه دستی آن را بگرداند. خود به خود می گردید.» 🔹رسول خدا(ص) خندیدند و فرمودند: «ای علی! آیا نمی دانی که خداوند ای دارد که تا روز در زمین سیر می کنند و در خدمت محمد و آل محمد هستند.» 🔹«در و شدت روزگار و جهالت مردمان، خداوند مردی را برمی انگیزد که او را با فرشتگانش تأیید می کند و یارانش را محافظت نماید و او را با آیات و معجزات یاری می کند و بر سرتاسر زمین مسلط می گرداند تا همگان در برابر او خواه ناخواه تسلیم شوند، زمین را با و و نور و برهان پر می کند...» 📚 برگرفته از کتاب برگرفته از کتاب «». 📬 خرید از فروشگاه موعود https://shop.mouood.com/emam_banovan/ فراکتاب: https://b2n.ir/r24149 کتابراه: https://b2n.ir/a45627 طاقچه: https://b2n.ir/x95120 @mouood_org