هدایت شده از ابرفقه
📚 فقه غوغاسالاری برچسب و برجست: هشتگ و ترند ۱. بنیاد فقه فقه اسلام، «مصالح و مفاسد» را هدفگذاری می‌کند؛ خود امنیت اصل است و احساس امنیت فرع آن است. خود پیروزی اصل است و احساس پیروزی فرع آن. ولی اگر اولویت را بر «احساس امنیت» و «احساس پیروزی» بگذاریم و مصالح و مفاسد واقعی را فروبگذاریم، از «جوهره فقه» جدا شده‌ایم و به منطق «بت‌پرستان» نزدیک: ۲. بنیاد بت‌پرستی بنیاد بت‌پرستی اصل گرفتن «پر»، به قیمت فروگذاری «چم» است؛ نه «پر+چم»داری. خدا بت‌ورزی را، حتی اگر خورشیدی باشد که به این نشان بزرگ (آیت‌الله) سوگند خورده است، نکوهش کرده است: «إِن هِيَ إلّا أَسماءٌ سَمَّيتُموها أنتم و آباؤُكم ما أَنزَلَ اللَّهُ بِها مِن سُلطانٍ إن يَتَّبِعونَ إِلّا الظَّنَّ و ما تَهوَی الأَنفُسُ و لقد جاءَهُم مِن رَبِّهِمُ الهُدَی» نجم، ۲۳. این چیزی نیست مگر نشانهایی که شما و پدرانتان نشانگذاری کرده‌اید و خدا هیچ نیرویی به آن نداده است [اینان] جز گمان و کامجویی خود به چیزی نمی‌گرایند؛ با اینکه آشکارا از سوی خدا ره‌نمایی برای آنان آمده است. ۳. فقه غوغاسلاری بیمبار در جنگ امیرالمؤمنین علی (ع) هیاهوسالاری و نشان‌گراییِ بی‌پشتوانه را ویژگی دشمنان نادان جَمَلی می‌داند و خود و یارانش را از آن پاک می‌داند: «و قد أَرعَدُوا و أَبرَقوا و مع هَذَينِ الأَمرَينِ الفَشَلُ‏ و لَسنا نُرعِدُ حتی نوقِعَ‏ و لا نُسيلُ حتی نُمطِر» نهج البلاغة: ۵۴. هان که آنان رعد و برق (غوغا) کردند و با این رو، فروشکستند و ما رعد و تندر نمی‌زنیم، جز آنکه ضربه را بنشانیم و روانه نمی‌شویم جز آنکه باران فروبریزیم! ۴. ترور اولویت در اولویت ترور در نبرد پیچیده و دنباله‌دار، اولویت ترور، ترور اولویت است. این مسأله بویژه در «جنگ ترکیبی» خود را نشان می‌دهد؛ تا شما به «برچسب» و «برجست» چند واژه دلخوش باشید و رعدوبرقی بزنید و در عمل، آنان قتلگاه را برپا کرده باشند! این یعنی همان رسوایی جَمَلی‌ها. ۵. ارزش پرچم؛ نه پرِ بی‌چم رعد و برق و نیز ترفند جنگی، نیاز است؛ ولی درتنیده با پشتوانه یاران و باران و با سنجیدگی. نه این که کشورت را قتلگاه گرفته باشند و بانگ رهبرت در بستن دست دشمن را پُربسامد و پافشرانه پی‌نگیری و آنگاه گنده‌گویی پیشه کنی و هیاهوی تُندر و آذرخش بی‌باران بپا کنی. «برچسب» (هشتگ) یعنی پرچم کردن یک واژه. «پَر» یعنی برجسته و «چم» یعنی استوار. نمی‌شود «پر» را بالا کنی و رعدوبرقی بپا کنی ولی یاران چم و باران سیل‌آسا نداشته باشی؛ بلکه «چم»رانهای جنگ رسانه را به «تندی» ناسزا بگویی! این یعنی «پَر» بازی؛ نه پر«چم»داری. کلاغ، پَر! گنجشک، پَر! امنیت، پَر! خانواده، پَر و «قتلگاه، پُر» ۶. موضوعیت یا طریقیت برچسب (هشتگ) بَرجَست (ترند) کردن برچسب، آن گونه که رهبرمان فرمودند، کار فقهی و درست است. ایشان آن را طریقی برای شناساندن حقایق به مردم کشورهای اسلامی و دیگر کشورها دانستند و آن را پرچم روشنگری دانستند؛ نه اینکه به آن «موضوعیت» بدهند. رهبرمان رعدوبرق بی‌باران و فرع را به جانِ اصل انداختن و بهانه کردن هشتگ برای استمرار قتلگاه مجازی را نمی‌پذیرند. رهبر می‌گوید «تندر و آذرخش» داشته باشید، ولی برای مصالح و مفاسد واقعی (هدایت)! نه توفان تهی توئیتری! هشتگ، ابزار روشنگری برای مردم کشورهای اسلامی و جهان باشد؛ نه نمونه «إِن هِيَ إلّا أَسماءٌ سَمَّيتُموها أنتم و آباؤُكم ما أَنزَلَ اللَّهُ بِها مِن سُلطانٍ إن يَتَّبِعونَ إِلّا الظَّنَّ و ما تَهوَی الأَنفُسُ». ۷. تبیین فقهی «برجست برچسب» در فرمایش رهبر وقتی می‌خواهید مردم کشورهای دیگر را راهنمایی کنیم، با چه زبانی هشتگ می‌زنیم؟ با واژه‌گان فارسی و نوشتار فارسی برای مردمی با زبان عربی، ترک، پشتو، اسپانیایی، اردو و سواحیلی؟ خدا می‌فرماید «و ما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم» ابراهیم، 4. ۸. راه انجام فرمایش رهبر راه این است که با کمک گردان‌های رزم‌آزموده و گروه‌های زباندان و آشنا به گلوبالیزم و با کاربست ترفندهای ساهوش (هوش ساختگی) دست به کار درست زد؛ نه اینکه مردم را به این بهانه، برای ماندن در قتلگاه مجازی برانگیزیم. ۹. کار پایدار و امن وقتی «برچسب» و برجست ها در «زیرکلید استکبار» باشد، اگر این کار رعدوبرق بی‌باران و آبروریزی نباشد، دشمن به اشاره دست، آن را فرومی‌پاشد؛ چنانکه با نام سردار سلیمانی و خیزش پرچم ایران چنین کرد. پس باید ایران را مرکز شبکه عصبی و پیام‌رسانی مستضعفین جهان بکنیم تا اینگونه بتوان مردم جهان را یاری کرد؛ نه این که برعکس، به مرکزیت صهیونیزم در شبکه عصبی جهان، تکاپوی بیشتر بدهیم و با خواری و زاری از دشمن دریوزگی کنیم: «رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلّذين كفروا و اغفِر لَنا» ممتحنه، ۵. کارگزاران و نخبگان باید برای توسری‌خور کردن مردم بزرگ ایران در فضای مجازی، آمرزش بخواهند!