🔰حمایت از تولید ملی: بایدها و نبایدها [1]
📝به قلم استاد گرانقدر، حجت الاسلام و المسلمین
#میثم_رستمی
(منتشر شده در روزنامه فرهیختگان)
هیچ کشوری نمیتواند به رشد پایدار و طولانیمدت برسد مگر از مسیر تولید داخلی و افزایش آن. بنابراین حمایت از تولید داخلی یک ضرورت انکارنشدنی است. این حمایت هم باید از سوی دولت انجام بگیرد و هم از سوی نخبگان و اثرگذاران بر جامعه و هم از سوی مردم. یکی از نمونههای معروف و جالب حمایت از تولید داخلی توسط دولت را میتوان در دوران انقلاب صنعتی در انگلستان مشاهده کرد. به صورت خیلی خلاصه ماجرای صنعت نساجی انگلستان به این صورت بود:
💠صنعت اصلی انگلستان از قرون وسطی تا قرن هجدهم، صنعت نساجی بود و از این جهت دولت انگلستان بیش از هر صنعت دیگری، در کنار کشاورزی، به آن توجه میکرد. با توسعه تجارت انگلستان با هند، منسوجات پنبهای هند به بازار انگلستان سرازیر شد و صنعت نساجی انگلستان را که چندان توسعهیافته نبود، مورد تهدید قرار داد. درنتیجه، دولت قوانینی در سالهای 1719 تا 1721 وضع کرد تا ابتدا ورود کالاهای پنبهای را به انگلستان محدود و درنهایت ممنوع کند. در نتیجه تقاضا برای منسوجات انگلستان مجددا رشد کرد و سبب شد این صنعت برای برآورده کردن این تقاضاها از عقبماندگی خارج شده و گسترش یابد و افزایش بهرهوری و کاهش هزینه تولید را به دنبال داشته باشد. حالا دیگر منسوجات انگلستان قادر بود با منسوجات هر کشوری ازجمله هند رقابت کند و از این به بعد خواهان بازار آزاد و تجارت بینالمللی شود و دخالتهای دولتها در تجارت را امری مذموم نشان دهد!۱
اما این داستان همه ماجرا نیست و حمایت از تولید داخلی تنها در حمایت سیاسی دولت به واسطه مالیات بر واردات یا ممنوعیت آن خلاصه نمیشود. باید در کنار چنین حمایتی، بایدها و نبایدهای متعددی را ملاحظه کرد تا بتوان از تولید داخلی حمایت واقعی کرد. از این رو در این نوشتار برخی از الزامات حمایت از تولید داخلی را بیان میکنیم تا بتوان با نگاهی جامعتر و کارشناسیتر به مساله حمایت از تولید ملی پرداخت.
واقعبین باشیم، نه ایدهآلگرا: معمولا هر تصمیم اقتصادی و سیاسی دارای مجموعهای از منفعتها و ضررهاست و نوعا با اجرای یک سیاست عدهای ذینفع شده و عدهای دیگر متضرر خواهند شد. بنابراین سیاستگذار در اجرای سیاستهای حمایتی خود، باید اولا به روند بلندمدت اقتصاد و ثانیا منافع اکثریت مردم توجه کند. هرگونه ارادهای بر نفعرسانی به همه مردم و همه گروهها در کوتاهمدت و بلندمدت، ناشی از انگارههای غلط یا پوپولیستی خواهد بود. بهطور مثال اگر سود بانکی زیاد باشد، در بلندمدت به کسبوکارها ضرر میرساند، هرچند کسانی که در بانکها پسانداز کردهاند در کوتاهمدت از این سود منتفع خواهند شد و در نتیجه با هرگونه کاهش نرخ سود بانکی مخالفت خواهند کرد؛ چراکه با کاهش سود، متضرر خواهند شد. پس بالا یا پایین بودن سود بانکی همواره عدهای ذینفع و عدهای متضرر خواهد داشت. یک دولت کارآمد و مقتدر با رعایت مصالح عمومی از فشار گروههای ذینفع نمیهراسد و جنجالهای آنان را به معنای بد شدن اوضاع تفسیر نمیکند.
شاید مساله فوق در نگاه اول بدیهی به نظر برسد. ولی به نظر نگارنده یکی از مهمترین خطاهای شناختی سیاستمداران در طول سالیان متمادی همین مساله بوده است. تغییر متعدد سیاستها و جهتگیریها در بسیاری از موارد ناشی از این انگاره است که میتوان تصمیماتی گرفت که دردی برای کسی ایجاد نکند حتی برای بانکهای آینده! از مهمترین چالشهای این مساله تعارضهای زیستمحیطی و رشد اقتصادی است. اگر کسی هم خواهان حفظ محیطزیست باشد و هم خواهان حفظ جنگلها و هم معتقد باشد نباید از سوختهای کثیف مثل زغالسنگ استفاده کرد و هم بخواهد منابعی چون نفت و گاز را برای نسلهای آینده باقی بگذارد و هم به فکر سوراخ لایه اُزون باشد و در کنار آن هم بخواهد رشد اقتصادی ایجاد کند، دچار همین انگاره غلط شده است...
📎لینک دعوت به کانال اندیشکده مستعدان
https://eitaa.com/joinchat/1079706013Ceed9a368e3
❇️ عضو کانال
اندیشکده مستعدان شوید