🔵 مطالبه‌گری به گور سکوت رفت ؛ وقتی حقیقت قربانی تعصب شد گروه های مجازی منطقه ، روزگاری سنگر نقدهای بی‌پرده و مطالبه‌های صریح بود. هیچ مسئولی از تیرهای تند تحلیل‌ها و اعتراضات آن‌ها در امان نبود. دکتر شجاعی آن روزها نماد این هجمه‌ها بود؛ کوچک‌ترین تصمیمش را زیر ذره‌بین می‌بردند و هر حرکتش را با ترازوی سنگین قضاوت می‌سنجیدند. اما اکنون که دکتر علیمردانی از خودشان است، گویی شعله آن شور خاموش شده و مطالبه‌گری در قبر سکوت دفن شده است. گویا نقد و مطالبه فقط برای دیگران لازم است و نه برای ما!! امروز دیگر کسی نمی‌پرسد، نمی‌نویسد و نقد نمی‌کند. شاید دکتر علیمردانی به‌چشم آنان قدیس است، شاید حرمتش آن‌قدر بالاست که دست نقد به او نمی‌رسد، یا شاید منافع، دهان‌ها را بسته و وجدان‌ها را به خواب برده است. این دوگانگی رسواکننده‌تر از آن است که بتوان پنهان کرد؛ این سکوت چه معنایی جز قربانی شدن حقیقت در پای تعصب و تعلقات دارد؟ آیا شهرستان‌های ابهر و خرمدره و حومه بهشت برین شده‌اند؟ آیا مشکلات تمام شده است؟ صنعت در چه وضعی است؟ کشاورزی در چه حالی است؟ آیا کارگران نفس راحتی می‌کشند؟ شهرداران و فرمانداران چه می‌کنند؟ آیا اقشار کم‌درآمد زنده‌اند یا زیر بار مشکلات له شده‌اند؟ براستی، اگر عدالت و مطالبه‌گری اصولی است، چرا اکنون دفن شده؟ این رفتار نه‌تنها بی‌اعتمادی را در دل جامعه می‌کارد، بلکه آرمان عدالت را نیز زیر پا له می‌کند. گروهی که ادعای روشن‌بینی و انصاف دارند، با چنین سکوتی، خود را بیش از همه رسوا می‌کنند. ✍ موسی آقایاری 🆔 @Myidea