دلم یک گریه میخواهد دلم خسته ست دلم شرحه دلم خون است از دست ناخوبان آری، دلم خونآبه میبارد دلم نومید دلم سرد است دلم تاریک و دلمرده ست از دست ناخوبان حیاتی نیست اینجا دلمردگان اما چه بسیارند دلم پرواز میخواهد زمینِ باز میخواهد پر پرواز آیا هست اینجا؟ جام زندگی بشکسته ست اینجا و او باجام خود بشکن میزند شبها و می‌خندد به من یا ما دلم خون است از او و یارانش و او بر جان ما با جام "برجامش" دلم یک گریه میخواهد دلم خسته ست دلم شرحه دلم خون است از دست ناخوبان آری، دلم خونآبه میبارد اصغری مرجانلو