پشت كاجستان،
برف ❄️
برف ❄️، یك دسته كلاغ
جاده یعنی غربت
باد، آواز، مسافر، و كمی میل به خواب
شاخ پیچك و رسیدن و حیاط
من، و دلتنگ، و این شیشهی خیس
مینویسم، و فضا
مینویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشك
یك نفر دلتنگ است
یك نفر میبافد
یك نفر میشمرد
یك نفر میخواند
زندگی یعنی -یك سار پرید!
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشیها كم نیست: مثلاً این خورشید،
كودك پس فردا،
كفتر آن هفته...
یك نفر دیشب مرد و هنوز، نان گندم خوب است
و هنوز آب، میریزد پایینْ اسبها مینوشند
قطرهها در جریان،
برف ❄️ بر دوش سكوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس...
#سهراب_سپهری
#مهدی_کرامتی 👌🏻