ای وای مولامان حسین ای وای مولا پر بوده از خارمغیلان دشت و صحرا در بین آنها عطر گلهایی هویدا ما بین گلها غنچه هایی نو رسیده خوشبو تر از هر نوع گلی در بین گلها البته بی طاقت ز بی مهری بگشتند آنگه که شد قطع آب هم از سوی اعدا زیبا و خوشبو لاله هایی مست و عاشق پروانه وار بر گرد شمعی بی مهابا همچون ستاره می درخشیدند و پر نور تا جان دهند از بهر ماهی بس دلارا یک یک میان دشت پرپر گشته گفتند صدها هزاران جان چو ما هدیه به مولا تا میزبان شد این زمین از بهر خورشید آنگه که شد راسی جدا از آل طاها طوفان به پا غمگین سما از این جنایت جن و ملک خون گریه کرده بهر آقا ای کاش خرگاه حسین آتش نمی دید یا دامنی سوزان نمی دیدیم آنجا زینب میان گل و گلبرگ است حیران گل غرق خون راسش به نیزه رفت بالا گلبرگها عطشان و نالان بین آتش هر یک سوال و جمله می خواهند بابا اما جواب هر کدام است تازیانه یا رویشان نیلی ز سیلی هاست پیدا اما چو خورشید از عزاخانه درآمد گرد اسیری هم نشست بر جسم آنها بر ناقه هایی لخت در بین بیابان تا کوفه و شام بلا و رقص زنها تا مجلس می، راس در تشتی طلایی تا چوب شد مهمان لبهای گل ما تا آنکه شد مهمان دختر در خرابه همراه شد آن نازدانه رفت عقبی اما بسوز و هم بنال ای نی در این غم از داغ بانویی که برگشت است اما مویش سپید و قد خمیده بی برادر آمد مدینه شوی او نشناخت او را رفت بر سر قبر نبی و شکوها کرد از ظلم و جور مردمان پست دنیا گفت از سران بر نی و زجر اسیری از مجلس می تشت و از اعمال و فیها حا آنکه بگذشته هزار و خرده ای سال خون حسین جوشان و رخشان است هرجا تا آنکه آید منتقم از پشت پرده معنا بگیرد یا لثارات الحسین ها دلسوخته؛ محرم ۱۴۰۲ @nahayate_arezoha2