✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و هشتم ❇️ نپذیرفتن خلافت، به هدف آزمودن مردم 🔻[ یکی از دلایل نپذیرفتن خلافت را توضیح دادم: ] شما با رغبت و میل‌تان به من، برای اینکه خلافت را بپذیرم، پیش من آمدید و مرا برای بیعت، از خانه‌ام بیرون کشیدید. من از بیعت با شما خودداری کردم تا جدیت شما را بیازمایم. پس شما اصرار کردید و من نیز امتناع می‌کردم تا اینکه شما همچون شترانی که هنگام آشامیدن آب به گودال‌های آب هجوم می‌برند، برای بیعت با من هجوم آوردید! ❇️ من تنها گزینه مردم بودم 🔻[ در برابر انکار و امتناع من، مردم یک حرف را تکرار می کردند و می گفتند: ] ما برای امر حکومت، جز تو شخص دیگری را سراغ نداریم و جز تو به کس دیگری راضی نمی‌شویم؛ پس بیعت ما را بپذیر تا گرفتار تفرقه نشویم و اختلاف دامنگیر ما نشود. 🔻به یقین امت به غیر تو راضی نخواهند شد و ما نگران هستیم که اگر تو حکومت را نپذیری، مردم گرفتار تفرقه شوند و متفرق گردند. 🔻[ من که سه خلیفه را به خلاف میل باطنی و معیارهای ارزشی خود، تحمل کرده بودم تا تفرقه‌ای میان امت رخ ندهد، این بار می‌دیدم که نپذیرفتن خلافت، مایه تفرقه مردم و فروپاشی وحدت امت اسلامی می شود. ] ❇️ شور و هیجان بی نظیر مردم برای بیعت 🔸فراگیر شدن شعار « بیعت ، بیعت» 🔻شما برای بیعت کردن، شتابان به سوی من روی آوردید، همانند شتر ماده تازه‌زاییده که به طرف بچه‌های خود می شتابد. پیاپی فریاد برآوردید: « بیعت! بیعت! » من دستان خویش را فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشودید؛ من از دست درازکردن امتناع کردم و شما دستانم را به سوی خود کشیدید! ❇️ ازدحام شدید جمعیت برای بیعت 🔻آنگاه به من هجوم آوردید، مانند هجوم شتران تشنه که به آبشخور خود هجوم آورند. چنان ازدحام شد که بیم آن می‌رفت در نتیجه ازدحام کشته شوم یا بعضی از شما بعضی دیگر را زیر دست‌وپا از بین ببرید. از شدت هجوم، بند کفش‌هایم گسست و عبا از روی دوشم افتاد و افراد ضعیف زیر دست‌و‌پا ماندند. 🔻به اندازه‌ای برای بیعت با من شادی کردید که مردم خردسالان را بر روی دوش گرفتند تا بتوانند شاهد مراسم بیعت باشند، سالمندان با پای لرزان برای بیعت‌کردن شتاب می‌کردند و ناتوانان را بر دوش می‌کشیدند و پاها از خستگی واماند. آنگاه گفتید: همانند ابوبکر و عمر با ما بیعت کن که ما جز تو کسی را نداریم و به غیر تو راضی نمی‌شویم. بیعت ما را بپذیر تا پراکنده نشویم و اختلاف نکنیم. این چنین بود که من با تکیه بر کتاب خدا و سنت رسول خدا ﷺ با شما بیعت کردم. 📚منابع : ۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۶۰ ۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۷۲ ۳.الإمامةوالسیاسة، ص۱۷۶ ۴.الغارات، ج۱، ص۲۰۳ ۵. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۹۶ ۶. کشف المحجة، ص۲۵۱ ۷. وقعة صفین، ص۲۰۱ ۸.تاریخ طبری، ج۴، ص۴ ۹. الکامل، ج۲، ص۳۹۶ ۱۰. نهج البلاغه، کلام ۱۳۷ ۱۱. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...