💠 خطبه ۱۲۶ و من كلام له (علیه السلام) لما عُوتِبَ على التسوية في العَطاء: أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؟ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً، [وَ] لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ. [ثُمَّ قَالَ] أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ، وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ، إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِين. این خطبه همانطور که از عنوانش پیداست در پاسخ به درخواستی است که بعضی از اصحاب و یاران آن حضرت از ایشان داشته‌اند که اگرچه ظاهرش خیرخواهی و مصلحت جویی است، لکن امیرالمؤمنین آن را نپسندیده و خلاف شرع دانسته و در برابر آن با قاطعیت ایستاده‌اند. اما این درخواست و پیشنهاد چه بود که امام نمی‌پسندیدند⁉️ آنها می‌گفتند شما برای جلوگیری از تَفرُّق یاران و اصحاب‌تان و اینکه بتوانید آنها را حول محور خود جمع کنید سهمیه بیشتری از بیت‌المال به آنها اختصاص دهید. ماجرا از این قرار بود که پیامبر اکرم صلی‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم بیت المال را بالسویه بین همه مردم تقسیم می‌کردند. ابی‌بکر هم از این شیوه پیامبر تبعیت کرد، لاکن در زمان خلیفه دوم، او برخلاف عمل پیامبر که حجت بود و برخلاف روح کلی آیین اسلام، (دفتر) تنظیم کرد. او نام مسلمانان را بر اساس سوابق اسلامی آنها در دفترهایی یادداشت کرد. در تقسیم بندی او ابتدا مهاجرینِ اولین را و بعد سایر مهاجران، سپس انصار و بعد سایر مردم عرب و پس از آنها غیر عرب نوشته شد و به همین ترتیب به آنها از بیت المال سهمیه می‌داد. در نتیجه سهمیه مهاجرانِ اولین بیشتر بود، سهمیه سایر مهاجران قدری کمتر، بعد از مهاجران سهمیه انصار بود، لاکن از بقیه مسلمانان بیشتر، و به همین ترتیب پیش می‌رفت تا اینکه سهمیه غلامان مسلمان از بقیه کمتر بود و حتی بین آنها نیز عرب با غیر عرب‌شان تفاوت داشت. مثلاً به غلامان ایرانی و رومی سهم کمتری می‌داد؛ چراکه اینها هم غلام بودند، هم تازه مسلمان و هم غیرعرب بودند. این برنامه‌‌ ی خلیفه دوم بود و در طول ده سال خلافتش به آن عمل می‌کرد. وقتی خلیفه سوم روی کار آمد، نه فقط همان رویّه‌ی خلیفه دوم را تبعیت کرد، بلکه او اصلاً ضابطه‌ای در کارش نبود. ضابطه او نه تنها اسلامی نبود، بلکه قومیتی بود و به سمت بنی امیه گرایش داشت و امویان را بر دیگران ترجیح می‌داد؛ با اینکه امویان از بقیه مسلمانان دیرتر اسلام آورده بودند. حتی بعضی از آنان جزو آزاد شدگان پیامبراکرم و مشمول خطاب ایشان موقع فتح مکه بودند که فرمودند: اذهبوا انتم الطُلَقاء! اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فردای روزی که با ایشان بیعت شد به کاتبشان ابورافع دستور دادند به بیت المال برود و هرکس به او مراجعه کرد، از زن، مرد، غلام، آزاد، عرب، غیرعرب، مهاجر، انصار و... نفری سه دینار به آنها بدهد. این فرمایش امام در بین‌کسانی که تا دیروز سهم بیشتری دریافت می‌کردند، غوغایی به پا کرد. بسیاری از آنان احتیاجی به آن سه دینار نداشتند، لاکن چون امتیازات تثبیت شده آنها در زمان خلفای دوم و سوم را بر هم می‌زد، اعتراض کردند. از جمله آنها طلحه و زبیر بودند ، چرا که این فرمان امام برای آنها دربردارنده این پیام بود که درحکومت من جای نیست و کسی نمی‌تواند بر اساس امتیازات خودش سهمیه‌ای دریافت نماید. همین دلیل و مقدمه‌ای برای کارشکنی خیلی از آنان شد، از جمله طلحه و زبیر که جنگ جمل را راه انداختند. عده‌ای از یاران ایشان هم به معاویه پیوستند، چون او خلاف روش امام عمل می‌کرد، یعنی حاضر بود به راحتی سهمیه یک عده‌ای را بیشتر بدهد برای اینکه در گرداگرد او باقی بمانند. حتی برخی از یاران امام به ایشان عرض کردند چرا شما این کار را نمی‌کنید؟ یعنی همان تدبیر خلیفه دوم، که سهمیه بیشتری به بعضی بدهید تا اطراف شما بمانند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام این خطبه را در پاسخ به اینها بیان فرمودند که بسیار کوبنده است و توجه می‌دهد که واقعاً برپاساختن حکومت اسلامی کار دشواری است‌. / خ۱۲۶ 🌴🌴🌴