نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #ایل_آی روز جمعه آراز زنگ زد و گفت که در راه تهران هستش و میخواد با من و
به قلم (یاس) آراز _هنوزم میری سرکار _ آره میرم _خوبه ؟؟ _شکر خدا _زنمو منم پسرتم اگه کم و کسری داشتین حتما بهم بگو _ممنونم پسرم خدا تورو نگه داره هم حقوق ایلای هست هم مستمری اون خدابیامرز زندگیمون میگذره _آراز برای خواستگاری خرید نداری _ خودم که کت و شلوار دارم فقط می خوام برای آراد هم کت و شلوار بخرم _ باشه فردا بعد از ظهر با هم میریم میگم آراز برای عروسی کسرا حتماً سولماز هم دعوت آره _ آره ایشالله تا اون موقع ما عقد میکنیم دوتایی می‌آییم عروسی _وای انشالله _آخر شب ساعت صفر بامداد گوشیم زنگ خورد چون گوشی جدید بود عادت به صدای زنگش نداشتم دیر متوجه شدم که صدای زنگ گوشی منه _الو سلام _سلام چرا گوشی دیر جواب دادی _ببخشید آقای احمدی کلافه گفت باز شدم آقای احمدی _ باشه آقا محمد چه خبر خوبی آهی کشید و گفت _ خوبم _ چرا صداتون غمگین _هیچی ولش کن میگم لباس به تنت اندازه شد _آره بابت لباس آیسو خیلی ممنونم واقعا عالی بود زحمت شد براتون کاش اجازه بدین پولشو تقدیم کنم _ قابل آیسو کوچولو رو نداره حیف نشد لباس تو تنت ببینم ساکت موندم _ایلای _ بله کمی ساکت موند گفتم چی شده _ بمونه حضوری دیدمت میگم _ چیو خوب الان بگو _ نه بمونه فردا بعد از کار میگم _من فردا یک ساعت زودتر می خوام از شرکت در بیام _چرا برای چی _راستش پسر عموم آراز خونه ماست میخوایم باهم بریم بازار _ اومده برای خواستگاری؟؟؟ خندیدم و گفتم _ نه اومده برای عقد _داری شوخی می کنی _نه به خدا _تو که گفتی بهش جواب منفی دادی نمیتونستم جلوی خندمو بگیرم محمد فکر میکرد من هنوزم به آراز و حتی دکتر جواب ندادم برای همین آشفتگی و ناراحتی از صداش معلوم بود _ جواب بده تو داری منو بازی میدی با خنده گفتم _بازی چی من چی کار به شما دارم میگم آراز اومده عقد _ یعنی جواب بله رو گرفته دیگه _حتماً که جواب گرفته اومده عقد کنه ساکت شد و حرفی نزد و صدای ممتد گوشی که نشون میداد تماس رو قطع کرده براش پیام نوشتم _ عقد پسر عموی عزیز من چرا تو رو ناراحت کرده کمی که گذشت هیچ جوابی نداد میخواستم بخوابم که دوباره زنگ زد اینبار جدی تر بود _تو گفتی بهش جواب منفی دادی نگفتی بله رو وگفتی و قراره عقدم هم بکنین دوباره خنده‌ام گرفت و گفتم _ من گفتم بله رو دادم؟؟ _ همین الان گفتی منو دست انداختی دیگه نمیتونستم جلوی خندمو بگیرم _ اصلا دارم میام دم در تون زود گفتم چی _ دارم میام تکلیف خودم رو روشن کنم تو داری منو بازی میدی ایلای 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
3.1هزار مشاهده