بسم الله الرحمن الرحیم
#پست_آموزشی_شماره۷
۱۲_نتیجه گیری طنزآمیز برای بیان حقیقت ساده:
مقدمه شوخی یک جمله کلیشه است و ضربه اصلی یک حقیقت ساده
مثال:
مرد نامرئی با زن نامرئی ازدواج کرد بچهشان را نمیشد دید!
آب که از سر گذشت آدم خفه میشود!
این تکنیک و مثالهایش را از کتاب آموزش طنزنویسی به زبان ساده محسن سلیمانی آوردهام. الان هر جور که حساب کردم این تکنیک همان نقیضه است.
۱۳_بیربطی یا نتیجه گیری بیربط:
جمله اول کلیشه است اما جمله دوم هیچ ربطی به جمله قبل ندارد. این تکنیک بیشتر در طنز شفاهی کاربرد دارد نه طنز مکتوب که مخاطب فرصت فکر کردن دارد. لحن گوینده در این تکنیک بسیار موثر است، پس بیخیال استفاده این تکنیک در طنز مکتوب بشوید.
مثال: بابا همیشه میگوید خنده بر هر درد بی درمان دواست. برای همین هم تا حالا کلی از فک و فامیلهای ما از سل مردهاند!
اگر به این مثال نخندیدید هرگز فکر نکنید که «وای! نکنه دچار افسردگی شدم که نخندیدم» نخیر، به نظر بنده این مثال چندان خندهآور نبود اما به نظر محسن سلیمانی نویسنده محترم کتاب طنزنویسی به زبان ساده، خنده دار بوده که آورده. ایشان بیشتر از اینکه نویسنده باشند مترجم بودند و مرحوم خیلی از شوخیهای را از ادبیات ممالک خارجه به کتابشان منتقل کردهاند. اساساً مخاطب ایرانی به هر دلیلی سخت میخندد. بنده که فکر میکنم هوش علت آن باشد اما این دلیل نمیشود شما مِن بعد نخندید تا سطح هوشی خود را به رخ بکشید.
این دو تکنیک برای نقیضه و نظیره قالب لغتنامه و تفسیر طنزآمیز شعر کاربردی است.
۱۴_توصیفهای خنده دار: گاهی محتوا و نقطه کانونی جوری چغر و بد بدن است که خیلی راحت نمیشود با آن شوخی کرد. تنها چاره اینجا استفاده از توصیفات خنده داراست.
توصیه بنده:استفاده از واژه آرایی و واج آرایی در توصیفات است.
مثال: فکر میکرد مثل صاحب معدن چغازنبیل پولدارم.
قیافهش شده بود مثل مغز چاقاله بادام.
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263