📚شنام: 📗 🌀 👨 🔖 بــــ☘ـرگے از کتــاب: 🌓روز و شب در کوه و بیابان، آواره و سرگردان بودیم. 🍃گاهی به روستایی متروکه می رسیدیم و اطراق می کردیم. بعضی وقت ها هم از صبح تا غروب ما را در درّه ها و گردنه ها و کوه ها می چرخاندند و دوباره به محل سابق باز می گرداندند. 💥نیش غضب آن ها همیشه بر پیکر برادرم پرکار بود. یک روز رئیس نیروهای کومله با کبکبه و دبدبه مقابل برادرم قرار گرفت و با تمسخر😆 گفت: 🗝_راست میگن پاسدارای خمینی کلید بهشت دارن؟ کلید بهشت تو کجاس؟ نشونم میدی؟ داداش با اقتدار به چشم های او خیره شد و با صلابت گفت: 🔑_بیچاره، کلید بهشت من همون گلوله‌ ایه که از لوله ی تفنگ تو بیرون می آد و قلبم رو می شکافه. رئیس خشکش زد. هیچ واکنشی نمی توانست نشان دهد.ص ۶۳ ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب ____📬🌸__📖__🌸📬____ 🔰سفارش از طریق آیدی:👇 📦 @ketab98_99 ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   📚 @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾