📚نام کتاب: ✍️نویسنده: علی مؤذنی 🔖. ✨🔹معجزه، کلمه‌ای دور و نزدیک، آشنا و رمزآلود. حتما راجع به این واژه زیاد شنیدی! توی قصه‌های قدیمی و توی برخی اتفاقات جدید. این کتاب داستان معجزه‌هاست! خلاصه کتاب: 📖🔹موسای عیسی روایت دو پیامبر اسمانی مبعوث شده بر قوم بنی اسرائیل است که باتمام محبت ها بازهم از اطاعت سربازدند قومی سنگ دل که خودرا به کوری و کری می‌زنند. 🌱برگی از کتاب: ❌🔹آب بیاورید! اما این که خون است! گفتند:در سرزمین شما آبی نیست که طعم خون نگرفته باشد حتی بخارآب. بد نیست بدانید سرور من که موسی این بلا را تنها برای ملت شما خواسته است نه بر قوم خود.گفتم تا با چشم خود نبینم باور نمی‌کنم! 😦🔹جامشان را درون خون فرو بردند و آب برآوردند ،آب بود و به دهان من که رسید خون شد 🔪🔹عصای موسی رو به شهر نشانه رفته بود تا شپش را به نفع آزادی قوم خویش به جان ملت من بیندازد! 🤢🔹نعره زدم :موسی! دهانم پر از شپش شد! سر به زیرآب فرو بردم و برآوردم، درآب شپش بودکه موج می خورد.... عصایش را بالا آورد. ناگاه ازآب و زمین سیل قورباغه برآمد.سرو صورتم را پوشاند. ⬆️🔹گوشهایم جز غوری غوری عظیم چیزی نمی‌شنیدند و چشمانم جز کابوسی ازچشمان وق زده و دهان‌های گشادو بدبو ندیدند. عصایش را بالا آورد. 😶🔹فریاد دسته جمعی مردم را شنیدم که: ملخ! پیش از آن که فرصت گریختن به پناه گاهی را داشته باشم ازملخ پر شده بودم، چشمانم را بستم و به هزاران دهان گاز گرفته می‌شدم. ◀️ادامه معرفی در 👈🏻 سایت نمکتاب ╭┅──────┅╮ 🗓 @namaktab_ir ╰┅──────┅╯