📘 📖 📝 🔻 🔹...سلیمان سخن مور را شنید و مقصود او را دریافت،✔️ ☝️🏻 لذا به سخن مور لبخندی😊 زد و ⬅️ خنده او به این جهت بود که... خدا سخن مور🐜 را به او عطا کرده است✅ ↩️و بعلاوه از سخن مورچگان که بر واقف بودند و میدانستند که پیغمبر خدا بیهوده مخلوق او را نمیکشد در تعجب بود.😳 🔸به دنبال آن سلیمان و مورچه را خواست و با او به پرداخت و مورچه🐜 از آن حضرت سؤالاتی کرد و سخنانی میان آن حضرت با مورچه رد و بدل شد 🔹و ازآن‌جمله ؛ ✨ ای مورچه مگر نمیدانی که من هستم و به کسی ظلم و ستم نمیکنم؟⁉️ ❌ 🐜 ؛ چرا!😊 🍃 ؛ ✨ پس چرا مورچگان را از ستم من بیم دادی و گفتی به خانه هایتان درآئید که سلیمان و لشکریانش👥👥 شما را پایمال نکنند...؟ ⁉️ 🐜 ؛ ترسیدم 😰آنها به حشمت و زینت تو نظر کرده و مفتون گردند و از ذکرخدا دور شوند!😔 🔘و در نقل 👤فخر رازی است که 🐜 ؛ به آنها گفتم به خانه هایشان🏠 بروند تا این همه نعمتی را که خدا به تو داده نبینند 😑و به کفران نعمتهای الهی مبتلا نشوند!✋🏻 ↩️به هر صورت این و و نظر داشتن او با موران در ادبیات فارسی 📚نیز منعکس شده و شاعران فارسی زبان درباره‌اش شعرها سروده‌اند و از جمله ✍🏻 گوید؛ 🌷خواهی که بر از ملک سلیمان بخوری       🍃آزار به اندرون موری مرسان ✍🏻و گوید؛ 🌻نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست 🌿سلیمان با چنان حشمت نظرها داشت با مورش ادامه دارد... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐