تصویر بالا 👆یه بوته ی گوجه ست که از زیر بوته ی خار رشد کرده و ثمر داده ‌. از این رویش ، درسی می توان آموخت ، می خوام اون رو در قالب کلمات قصاری از خودم دَر وَکُنم 👇😊 هر کسی در نهانش استعدادی ارزشمند و قابل رویش دارد ، تنها ظاهر تیز و بُرّانش را نبینید! خوب بوووود؟☺️ نمونه ای برای خودم اتفاق افتاده که بد نیست شما هم در جریان باشید. 👳یه شخصی بود که هر وقت با لباس طلبگی منو می دید، تیکه مینداخت و می خواست برسونه که از آخوند جماعت اصلا خوشش نمیاد! یه طورایی حقم داشت چون وضع مالی خوبی نداره.🤕 فشار مالی باعث می شد گلایه اش رو اینجوری ابراز کنه.😡 من هم مترصد فرصتی بودم تا او را خفت گیر کنم و یه بلایی سرش بیارم تا دلم خنک بشه.👊 یه روز که توی سوپرمارکت محل مشغول خرید بودم، یدفعه وارد شد و با هم مواجه شدیم.😵‍💫 کینه و نفرت از چشمانش سرازیر بود.😤 کارت بانکی ش رو روی میز پیش خوان گذاشت تا بدهی ش رو تسویه کنه. دیدم بهترین وقت تلافیه. مچش رو گرفتم، شوکه شد بادی به غبغب دادم و گفتم: _خودم حساب می کنم. این جمله آب سردی بود که روی سرش ریختم .🤯 _یه پاکت سیگار هم بش بده همان تیغ های تیزی که همیشه می خواست ایجاد جراحت کند حالا از اونا غنچه ی لبانش شکفته بود. با مهربانی تشکر می کرد و می خواست خودش حساب کنه. اما فروشنده هم که انگار بدش نیومده بود حاج آقا را تیغ بزنه و از شیر نفت داخل جیب حاج آقا مقداری بهره برداری کنه، میان این تعارفات ما ، کارت را کشیده بود و حساب کرد. و توانستم از میان آن خار های تیز ،گوجه هایی خوشمزه از مهربانی درونش بچینم. پ.ن: تصویر از باغچه مسجده ✅ @naser_alinejad