* 🔻در زمان مامون و امام جواد علیه السلام بني العباس از روي سادگي و حماقت مکرر پیش مامون مي‏ آمدند و مي‏گفتند چرا بني هاشم را اين قدر بالا می بری؟! [فکر می کردند ماموم واقعا می خواهد بنی هاشم را بالا ببرد] 🔸نگذار حکومت از بني‏ العباس خارج شود. اما او خودش مي‏دانست چه كار دارد مي‏كند ولي آنها در جريان نبودند و مخالفت مي‏كردند كه مثلا چرا مي‏خواهي دخترت را به امام جواد بدهي؟! او کم سن و سال است؛ ايشان که چيزي بلد نيست و مسائل حلال و حرام خودش را هم نمي‏داند! و ... مامون گفت يك جلسه ترتيب بدهيد و او را امتحان کنید. 🔹جلسه گذاشتند و قضات و علمای طراز اول و اعيان آمدند. قاضي القضات بغداد (يَحْيَى بْنِ أَكْثَم‏) هم آمد و نشست. مأمون گفت كه ابو جعفر را اختبار و امتحان كنيد! قاضي القضات بغداد رو كرد به امام جواد علیه السلام و گفت كه نظر شما در مورد مُحرِمی که در حال اِحرام صیدی را کشته چیست؟ حضرت سوال کردند اين محرم چه محرمي است و احرامش چه احرامي است و صيدش چه صيدي است؟ آیا احرام حج داشته یا عمره؟ عالم بوده یا جاهل؟ عمدی بوده یا از روی خطا؟ کوچک سال بوده یا بزرگسال؟ عبد بوده یا آزاد؟ صید کوچک بوده یا بزرگ؟ و... شقوق مختلف قضیه را سوال کردند. 🔸وقتي كه حضرت اینطور قضيه را باز كردند در چهره قاضي القضات بغداد تحیّر و عجز نمایان شد. (تحف العقول، النص، ص: ۴۵۲) ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌