🔻 یک سفرنامه ای به تازگی چاپ شده که مربوط به یک خانمی است که شوهرش در زمان قاجاریه یا قبل، کاتب دربار بوده است. پنجاه، شصت سالگی شوهرش فوت می‌کند. 🔸 ایشان از اصفهان که دار الحکومه بوده، به تنهایی اسباب و اثاثیه‌ای را برمی‌دارد و به سمت مکه می‌رود. سفرنامه‌اش را نوشته که اشعاری را هم در آن ذکر می‌کند. 🔹 می‌گوید دیگر تحمل نداشتم. شتری می‌گیرد و اثاثیه‌ای برمی‌دارد و از اصفهان راه می‌افتد و به کاشان می‌رود. گویا از کاشان به قم می‌آید و به ساوه می‌رود. از ساوه به سمت مرز عراق می‌رود و از آنجا با بعضی قافله‌ها همراه می‌شود. 🔸 در بعضی جاها دزدان می‌ریزند و اموال تمام قافله را می دزدند؛ ولی این‌ها باز سفر خود را ادامه می ‌دهند. سختی‌ها و بیماری‌ها را تحمل می‌کند؛ خلاصه خیلی سختی می‌کشد تا وارد عربستان می‌شود. از عربستان گویا به سمت مدینه می‌روند و از مدینه هم به سمت مکه می‌روند و مُحرم می‌شود. 🔹 یک زن دل‌شکسته، عاشق بیت‌الله که تا بحال به مکه نرفته، در این سفر، حال و احوالی دارد. شوهرش را هم از دست داده است. به خاطر شکستن هُموم برای این سفر دل به دریا می‌زند. یک سفر توحیدی را شروع می‌کند. می‌گوید تا چشمش به کعبه می‌افتد، غش می‌کند و از حال می‌رود. 🔸 بعد در پایان می نویسد این سفر چقدر خوب بود، اگر جدایی و فراق در آن نبود! وقتی می‌خواهد از کعبه جدا بشود، به پرده کعبه می‌چسبیده و شیون می زده. قافله می‌خواست حرکت کند، زن‌های 🔹 قافله که با او آشنا شده بودند، می‌آمدند و ایشان را به قافله می‌رسانند او دوباره حالش به هم می‌خورد. با توحید و خانۀ توحید و با خدا احساس فراق می‌کند. همان اول که به مکه می‌رسد، کعبه را از دیدگاه خودش، دیدگاه زنانۀ ظریف و لطیف ترسیم می‌کند، تشبیهات خیلی لطیفی را ذکر می‌کند. 🔸 بهرۀ توحیدی بالایی داشته؛ سفرش یک سفر خیلی پربهره ای بوده است و این‌گونه سفر به مکه، درست است.‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌