🔻 خدای متعال موقع شرح حال انبیاء در نوع ادبیاتش، خیلی مراعات کرده است؛ مثلا در مورد حضرت یوسف فرمود: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ، وَ هَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ (یوسف ۲۴) (ترجمه: آن زن قصد او کرد؛ و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمی‌دید- قصد وی می‌نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!) 🔸 یعنی بعد از «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ» اینجا جای وقف است، سپس «وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ» را باید خواند اما بعضی بدون وقف می‌خواندند: «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا»؛ این نگرش درباره‌ی انبیاء، ظلم است. [حاصل این نگرش این می شود که حضرت یوسف هم قصد زلیخا را کرد اما بعد از دیدن برهان منصرف شد اما در نگرش اول چون برهان رب را دیده اصلا متمایل نشده است.] 🔹 اما در مورد راه تحصیل برهان رب باید عرض کنم که خداوند در این آیه دارد قاعده کلی اش را القاء میکند؛ یعنی بنابر ارتباطی که هر کدام از انبیاء با خدا داشتند خدای متعال در این مواقع عصمت و چراغی، جلوی راه انبیا می‌گذاشته است؛ تحصیل برهان از قبل با اعمال قبلی است، ولی هر کسی به آن دست پیدا نمی‌کند؛ اما اگر هم دست پیدا کرد، خداوند عصمت را نصیبش می‌کند. 🔸 هم برهان و هم تمام مراتب عالیه‌ی انبیاء و اولیاء، مراتب دارد و هر کسی به حسب استعداد و ظرفیت و ارتباطش، به برهان دسترسی پیدا می‌کند. برهان و اسبابش همیشه متفاوت است. مثلا یک وقت یک نفر قصد می‌کند معصیتی بکند ولی یک لحظه می‌بیند مثل اینکه یک نفر ایستاده و او را نگاه می‌کند؛ تا این را دید از گناه منصرف می‌شود ولی بعداً میبیند اشتباه دیده بوده است یا می‌بیند که گذری بوده و یکدفعه چشمش به این سمت افتاده است؛ مهم این بوده که باعث بشود و اسباب جوری چینش بشود که این معصیت اتفاق نیافتد. 🔹 اینها هم عصمت الهی است و در هر صورت ممکن است شامل کسی بشود و آن وقت خیلی زیبا اسبابش، خود به خود اجرا می‌شود. یعنی همیشه لازم نیست که از آسمان یک فرشته‌ای با دو بال بیاید و او را به زور از معصیت دور کند. عالم همه اسباب اوست. کد 832‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌