📚 شیخ کلینی از محمد بن اسماعیل نقل می کند: عده‌ای از بنی‌عباس نزد صالح‌بن‌وصيف ـ که حضرت ابومحمد (کنیۀ امام عسکری علیه‌السلام) در زندان او بود ـ آمدند و گفتند: اوضاع را برای او سخت کن و فرصت هیچ کاری نده. صالح گفت: دیگر چه کار می توانم بکنم؟ دو نفر از شرورترین افرادم را که مأمور او نمودم؛ اما امروز همان دو نفر در عبادت و نماز و روزه به مقامی بالا رسیده‌اند. سپس دستور داد آن دو نفر آمدند و به آنان گفت: نظر شما دربارۀ این شخص زندانی چیست؟ آن دو نفر گفتند: چه بگوییم دربارۀ شخصی که روزها، روزه می‌گیرد و تمام شب را بیدار است؟! سخن نمی‌گوید و فقط به عبادت می‌پردازد، وقتی به ما نگاه می‌کند، اعضای بدن ما می‌لرزد و چنان حالتی به ما دست می‌دهد که توانایی و اختیار از ما گرفته می‌شود. عباسیان پس از شنیدن این سخنان، سرشکسته و مأیوس برگشتند. 📌 فرهنگ جامع شهادت معصومین علیهم‌السلام، تألیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم، ترجمۀ محمود لطیفی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۹۰ش، ج ۳، ص ۳۲۶