📖 کی می‌شود برای معجزه، باور بیاوری؟ یک جفت، پنجره‌ی خیس شناور بیاوری؟ پشت قنوت‌های سبز پر از یا کریم من یک آسمان، پَر سفیدِ کبوتر بیاوری؟ وقتی میان آن دو پنجره‌ات غرق می‌شوم ‌ از چهره‌ام، نقاب دلهره را در بیاوری؟ همراه خود، برای فرصت با هم قدم زدن باران و چتر و کوچه‌های مشجّر بیاوری؟ در بین شعله‌های بازدمت، شکفته شوم وقتی که تو برای شانه‌ی من سر بیاوری؟ در من بجوشی و برای نفس‌های خسته‌ام پیراهنی پر از هوای معطّر بیاوری؟ محض رعایت لبهای خشک و ملتهبم از باغ سرخ بوسه، میوه‌ی نوبر بیاوری؟ مضمون ناتمام شعرهای عاشقانه‌ی من یک معجزه برای مصرع آخر بیاوری؟ 🔹 لینک گروه چت: https://eitaa.com/joinchat/4268229244C7f2a874c3d ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾